سلام من بعد عروسی فهمیدم شوهرم خیلی کینه ای در مورد مسایل کوچیک ناراحت میشه و برای همیشه ارتباط و رفت و آمد رو قطع میکنه مثلا شوهرم دستش شکسته بود و فامیلای من نتونستن بیان بیمارستان ملاقاتش و خونمون اومدن دیدم از اون وقت ناراحت که چرا فامیلات نیومده بیمارستان من هم هیچ وقت خونشون نمیرم حتی اگر مردن هم نمیریم و امروز پسر خاله من فوت شده و کارش رو بهانه کرد و گفت به خاطر اینکه نیومدن منو ببینن من هم به مراسم تشییع و مسجد نمیرم حتی منو هم نگذاشت برم خیلی برام بد میشه اگه نرم نمیدونم در این موارد چطور باهاش حرف بزنم آیا زندگی خودم مهمتر از اینکه به خاطر دیگران اختلاف ایجاد کنم و برام نرفتن به مراسم مهم نباشه یا باید قانعش کنم که حتما به مراسمش بریم؟