0 امتیاز
270 بازدید
در فرزندآوری ، فرزندپروری توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
خانم رستگار خاله من و هر دو برادرشوهرشان از طرف مرد عقیم هستند و هر کدام از انها یک دختر را به فرزندی گرفته اند دو دختر برادرشوهرها ۱۴ساله و ۱۶ساله و دختر خودش ۱۰ ساله است دخترهای ۱۴و۱۶ساله از گفته های اطرافیان متوجه شده اند که فرزندخوانده هستند و خاله من الان نگران است نمیداند در همین سن موضوع را به دخترش بگوید یا نه با توجه به شرایط میشود راهنمایی بنمایید.

1 پاسخ

0 امتیاز
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
به نظر شما اصلی‌ترین مشکلی که خانواده‌ها در پیش رو دارند کدام است؟

مطالب زیادی درباره فرزندخواندگی گفته شده است و مهم‌ترین آنها این پرسش است که چگونه و چه زمانی با کودک در این باره صحبت کنیم. باید بگویم این مبحث اصلا پیچیده نیست و برای جامعه و کودک کاملا واضح و روشن است. با توجه به اینکه کودک در سنین پایین سازگاری بیشتری نسبت به شرایط و وضعیت زندگی دارد از همان لحظه‌ای که سوالات در ذهنش پدید آمد باید به‌طور منطقی و با زبانی ساده واقعیت را برایش توضیح داد و پنهان‌کاری کاملا بی‌معناست.

اگر این سوال در ذهن آنها به وجود نیامد؟

من وقتی کودک بودم هرگز به ذهنم نرسید که شاید پدر و مادرم والدین اصلی من نباشند و سوالی هم در این باره نپرسیدم. ما حقایق را نمی‌پرسیم. من و شما وجود خورشید را به هم اثبات نمی‌کنیم چون حقیقت است. اگر شما در این باره پرسشی از پدر و مادرتان نداشتید به این علت بود که مطمئن بودید فرزند تنی آنها هستید اما کودکان تفاوت چهره‌ها و خلق‌وخو را به‌طور ناخودآگاه احساس می‌کنند و با ذهن کودکانه‌شان به دنبال دلیل می‌گردند و حتما سوال می‌کنند اما اگر سوالی نپرسیدند و چیزی به ذهنشان نرسید لزومی ندارد که حقیقت را به‌طور مستقیم به آنها بگویید.

چگونه باید گفت؟

در این مواقع باید تلاش کنیم تا ذهن کودک را فعال کنیم. فیلم‌ها، کارتون‌ها و داستان‌های متعددی دراین باره ساخته و نوشته شده است. برای ایجاد این فکر در ذهن او می‌توان مثلا داستان شاهنامه زال و سیمرغ را برایش تعریف کرد یا کارتون شیرشاه را به او نشان داد و از او پرسید دوست داری کدام یک از شخصیت‌های داستان من باشم یا تو باشی و اگر کنجکاو شد و پرسید منطقی توضیح دهید و بگویید اگرچه والد واقعی تو نیستم اما مثل شخصیت داستان تو را دوست دارم و همواره از تو حمایت می‌کنم.

وقتی از موضوع مطلع می‌شوند چه رفتاری از خود بروز می‌دهند؟

به ندرت دیده می‌شود عصبانیت یا غم از خود نشان دهند. چنانچه پدر و مادر ناتنی درست عمل کرده باشند چندان واکنشی از جانب او نخواهند دید و حتی کودک از اینکه تنها نیست و خانواده دارد بسیار هم خوشحال می‌شود.

 و اگر خواستند والدین اصلی‌شان را پیدا کنند، چه؟

حتما باید به او کمک کرد ولی زمانی که اطلاعات صحیحی درباره پدر و مادر واقعی کودک در اختیار نداریم داستان‌سرایی هم نمی‌کنیم و اطلاعات نادرست به او نمی‌دهیم و باید به کودک توضیح دهیم که انسان‌ها در مقاطع مختلف عملکردهای گوناگونی از خود نشان می‌دهند. شاید آنها مجبور بوده‌اند سرپرستی تو را به فرد دیگری بسپارند و ما علت آن را نمی‌دانیم و کمک می‌کنیم تا پدر و مادرت را پیدا کنی و اگر هم آنها پیدا شدند تو در انتخابت آزاد هستی و با هرکدام که دوست داشتی می‌توانی زندگی کنی.

 حال فرض کنیم کودک حقیقت را از دیگران شنیده است.

در حقیقت مهم‌ترین و عزیزترین آدم‌های زندگی‌اش به او بزرگ‌ترین دروغ را گفته‌اند و حس عدم‌اعتماد و اطمینان در او ایجاد کرده‌اند و همه‌چیز از ابتدا واضح و شفاف نبوده است. وقتی او برای اولین‌بار از دیگران می‌شنود که والدینت پدر و مادر واقعی تو نیستند شوک به او دست می‌دهد و علایمی مثل اضطراب و پرخاشگری و افسردگی پیدا می‌کند. حتی گاهی دیده شده که کودک یا نوجوان از خانه فرار می‌کند و نوعی عدم پذیرش ماجرا و ناباوری در او پدید می‌آید. پنهان‌کاری شرایط را بسیار بدتر می‌کند و حتما باید با یک مشاور و روان‌پزشک مشورت شود. البته اگر باوجود تلاش‌های ما (تعریف قصه و...) کودک باز هم سوالی نپرسید، نمی‌توانیم به‌طور مستقیم و ناگهانی موضوع را بگوییم و اگر بزرگ‌تر شد و ما را مورد بازخواست قرارداد به او می‌گوییم که ما با روش‌های مختلف آگاهی دادیم ولی تو نپرسیدی حال بپرس تا حقایق را بگوییم. هر چه زمان بگذرد گفتن حقیقت دیرتر و کار هم سخت‌تر می‌شود. بهتر است همین الان واقعیت را به فرزندتان بگویید. گاهی پدرومادرها به ما مراجعه می‌کنند و از ما می‌‌خواهند تا حقیقت را برای کودک یا نوجوان بگوییم اما گفتن واقعیت فقط به عهده پدر و مادر است.

: به نظر شما معلمان یا همکلاسی‌های کودک لازم است از این موضوع مطلع شوند؟

لزومی ندارد در این باره با مسوولان و مربیان مدارس صحبت کنیم. ما باید به کودکان بگوییم این موضوع کاملا خصوصی است و لازم نیست به دیگران چیزی بگویی اما اگر پرسیدند می‌توانی با افتخار بگویی که فرزندخوانده هستی. در صورتی که ما بزرگ‌ترها تعارضی روی قضیه نداشته باشیم قطعا بچه‌ها نیز نخواهند داشت. این باور غلط که ما او را به دنیا نیاورده‌ایم پس پدر و مادر او نیستیم یک معضل فکری است و به دنبال آن مشکلات یکی پس از دیگری آشکار می‌شوند.

ممکن است با سایر فرزندان خانواده اختلاف پیدا کند. در این صورت صحیح‌ترین برخورد چه باید باشد؟

اختلاف بین دو برادر و خواهر تنی هم دیده می‌شود و حسادت بین کودکان عادی است و نیازهای آنها متفاوت است. هر فرزندی باید جایگاه خودش را در خانواده داشته باشد و با هر فرزندی باید متناسب با نیازهایش رفتار شود. خداوند بین انسان‌ها تفاوت گذاشته است. ما هم باید بین کودکانمان تفاوت قائل شویم ولی این به معنای بهتری و کهتری نیست.

و توصیه آخر؟

باور کنید که پدر و مادر هستید و نقش والا و مقدسی را بر عهده گرفته‌اید.
به قرآن ناطق (عج) - سیستم پرسش و پاسخ خوش آمدید, مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از کارشناسان و حتی دیگر کاربران عزیز این مجموعه!

4.3هزار سوال

4.9هزار پاسخ

673 دیدگاه

3 کاربر

61 نفر آنلاین
0 عضو و 61 مهمان در سایت حاضرند
بازدید امروز: 1464
بازدید دیروز: 1369
بازدید کل: 10523663
"راهنمای ارسال سوال" - به منظور بررسی سوالات مشابه خودتان بر روی علامت ذره بین کلیک کرده و کلیدواژه ای از مشکل و سوال خود را در سوالات جست و جو کنید. - بعد از اطمینان از غیرتکراری بودن سوالتان، به قسمت "پرسش سوال" بروید عنوان سوال خود را با حداقل 12 کاراکتر در قسمت عنوان سوال تایپ کنید - از دسته بندی ها ، دسته ی بانوان بصیر را انتخاب و با توجه به موضوع سوالتان زیر دسته مناسب را انتخاب کنید متن اصلی سوال را وارد کنید . - درصورت تمایل به دریافت جواب سوالتان از طریق ایمیل ، ایمیل خود را وارد کنید در غیر این صورت بخش مربوطه را خالی بگذارید برای اینکه سایت از حقیقی بودن سوال مطمئن شود ، تیک گزینه “I am not robot” را بزنید. - با کلیک بر روی گزینه پرسش سوال، سوال شما برای مدیریت ارسال می شود و در صورت صلاح دید پاسخ مناسب درج خواهد شد و شما در صفحه اصلی سوالات می توانید سوال و پاسخ خود را مشاهده کنید.
...