رازدار باشید
شاید بارها شنیدهایم و خواندهایم که زن و شوهر رازدار هم باشند و یکی از عوامل مهم استحکام خانه و خانواده،رازداری است.در نگاه اول ممکن است اینطور به نظر برسد که ما رازی در زندگی نداریم که بخواهیم آن را کتمان کنیم و از افشای آن ابایی داشته باشیم، ثانیاً اگر هم مطلبی از مسائل خانوادگی خود را یک «راز» بدانیم مگر بیان آن به دیگران چقدر میتواند فاجعه آمیز باشد؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا لازم است به برخی از پیامدهای مثبت رازداری در زندگی مشترک اشاره کنیم تا انگیزه ما برای زندگی کردن این صفت ارزشمند بیش از پیش شود.
سه دستاورد مهم رازداری
1- احساس امنیت و آرامش
توجه دارید که یکی از جدی ترین نیازهای همسران این است که در زندگی مشترک احساس آرامش و امنیت کنند.عدم رازداری یکی از همسران، میتواند در دیگری این نگرانی و اضطراب مدام را سبب شود که نکند حرفهای خصوصی زندگی ما به بیرون درز کند.حتماً توجه دارید که یکی از دستاوردهای جدی ازدواج باید رسیدن به سطح آرامش بیشتر باشد و یکی از لوازم این آرایش قطعاً رازداری همسران است.
2- عشق و محبت
وقتی شما می بینید که همسرتان، مسائل زندگیتان (خصوصاً مسائلی را که مایل به افشای آن نیستید)، را در سینه خود نگه میدارد، روز به روز به او بیشتر اعتماد میکنید.به راحتی خصوصیترین حرفهای خود را با او در میان می گذارید و صداقتتان را زندگی میکنید.این صداقت و اعتمادی که نتیجه رازداری است، به مرور زمان عشق و علاقه شما را بیشتر میکند و هرچه میگذرد احساس میکنید که همسرتان را بیشتر دوست دارید.
3- حفظ عزت و آبرو
همه ما دوست داریم نزد اطرافیانمان آبرومند و با ارزش و اعتبار جلوه کنیم و احساس شخصیت کنیم و هرگز دوست نداریم صفتها ، عیبها و کمبودهای شخصی و شخصیتی یا زندگیمان به بیرون درز کند.زن و شوهری که معمولاً رازدار یکدیگر نیستند به آبرو و شخصیت و عزت نفس یکدیگر آسیب میزند و البته در نهایت خود نیز آسیب میبیند.
رازهای زندگی ما چیست؟
حال که به چند دستاورد مهم رازداری اشاره شد، باید ببینیم مصادیق رازداری در حیطه روابط خانوادگی چیست و چه چیزهایی را باید در درون خود نگه داریم و از آن مراقبت کنیم تا آشکار نشود.ما به چند نمونه آنها اشاره می کنیم:
1-افشا نکردن و عدم بیان عیب همسر:
به طور قطع همه ما معایب و نقاط ضعفی داریم و طبع اولیه بیشتر ما این است که تمایلی نداریم دیگران از عیوب ما آگاه شوند و حتی در صورت چنین رخدادی رنجیده و آزرده خاطر میشویم. اولین مصادیق رازداری این است که اگر از اعضای خانواده خود عیب و ضعف آشکاری سراغ دارید آن را برای دیگران آشکار و افشا نکنید. اگر شوهر شما زیاد میخوابد و تنبل است اگر فرزند شما شبادراری دارد، اگر همسر شما وسواس دارد و از سوسک میترسد و... این را با کسی در میان نگذارید.
اینکه گفته میشود باید متخلق به اخلاق الهی باشیم یعنی اینکه صفات خداوند مهربانمان را زندگی کنیم که یکی از این صفات ، ستارالعیوبی خداست.او که خالق ماست عیبهای ما را میپوشاند پس ما نیز اگر از عیب کسی آگاه و باخبر هستم آن را کتمان کنم واز چشم دیگران بپوشانم.نکتۀ دیگر این که خداوند در سوره بقره« زن و شوهر را به لباس برای هم تشبیه میکند و یکی از مهمترین ویژگیهای لباس این است که اگر در بدن ما عیب و نقصی است لباس آن را میپوشاند. از خود بپرسیم آیا با کسی از ضعف و عیب همسر خود صحبت کردهایم؟
2-عدم بیان مسائل خصوصی و درون خانوادگی:
گاهی آن چه انجام میدهیم عیب و ضعفی نیست امّا جداً تمایل نداریم کسی از آن باخبر شود. واقعاً چه لزومی دارد که دیگران از کوچکترین رفت و آمدها و حرکتهای ما باخبر شوند.شاید شما قصد مسافرت دارید، شاید میخواهید شغلتان را عوض کنید شاید میخواهید فرزندی بیاورید.شاید تصمیم دارید ادامه تحصیل دهید و....اگر چه ممکن است اینها موضوعاتی عادی باشد ولی به هر دلیلی ممکن است همسرتان، دست کم فعلاً مایل نباشد این موضوع را با کسی در میان بگذارید.بنابراین رازدار باشید ممکن است شما بگویید این موضوع پیش پا افتاده است و تازه آن را که با غریبه در میان نگذاشتیم و آن را صرفاً با مادرم مطرح کردم.پاسخ این است که باید ببینیم آیا در نظر همسرتان هم این موضوع اهمیتی ندارد و به این آشکار شدن راضی است.
نکته آخر:
در این میان یک استثناء هم وجود دارد که باید عیب یا ضعف همسرتان و مسائل زندگیتان را با کسی در میان بگذارید و آن در مقام مشورت است.آنجا که برای بهبود زندگی مشترکتان و روابطتان با یک مشاور امین، آگاه و باتجربه، صحبت میکنید و آنچه را که ضرورت دارد بیان میکنید.منتها دقت دشته باشید که این مشاور باید از هر صحبت صلا حیت داشته باشد و قطعاً یکی از ویژگیهای مهم یک مشاور خوب و قابل اطمینان، همین رازداری اوست.
کنترل شوهرتان را اینگونه در دست بگیرید!
هر زنی دوست دارد به بهترین نحو زندگی زناشویی اش را مدیریت کند تا بتواند زندگی خوبی برای خود و همسرش مهیا کند؛ اما مدیریت یک زندگی به این راحتی ها نیست؛ به خصوص اینکه اول از همه باید مرد زندگی را گونه ای اداره کرد و به او جهت داد که هم در راه زندگی همراه باشد و هم احساس نکند در زندگی هیچ حقی ندارد و همسرش تمام امور را به دست گرفته است ؛ همین ها هم هستند که اداره زندگی را سخت می کنند تا جایی که می توان گفت خیلی مشکل تر از اداره یک شرکت بزرگ است؛ زنی توانمند است که نه تنها خودش احساس خوشبختی کند بلکه همسرش هم از زندگی رضایت داشته باشد.ودر ضمن با گفتگو مسائل مورد اختلاف را حل کند .