مهمترین و سختترین موقعیتی که باید خشم خود را کنترل کرد وقتی است که با کودکی سر و کار داریم. شما هم یک مادر عصبانی هستید؟ وظایف بچهداری و خانهداری شما را حساس و زودرنج کرده است؟ آیا از اینکه دائما با فرزندتان بداخلاقی میکنید خودتان را سرزنش میکنید اما در عین حال فکر میکنید تنها راه حل عصبانی شدن است؟
چرا من یک مادر عصبانی هستم؟
1- مادرهای عصبانی فکر میکنند حق دارند عصبانی باشند.
2- مادرهای عصبانی فکر میکنند همه تلاشهایشان بی نتیجه است پس همیشه ناراضی و عصبانی هستند.
3- مادرهای عصبانی فکر میکنند، عصبانی شدن سریعترین و مطمئنترین راه برای رسیدن به نتیجه است.
تحلیل :
مورد اول: بله مادرها در خیلی از مواقع حق دارند عصبانی بشوند، وقتی چیزی را آرام توضیح دادهاند، تکرار کردهاند، وقتی خطرات کاری را گوشزد کردهاند یا دلایل ممنوع بودن کاری را توضیح دادهاند . اما حق داشتن به معنی این نیست که الزاما باید عصبانی بشویم. در مواقعی که حق داریم میتوانیم به فرزندمان یادآوری کنیم که من حق دارم عصبانی بشوم اما باز هم با آرامش به تو یادآوری میکنم که کارت درست نبوده. بعد می شود یک نتبیه مثل ممنوع کردن تلویزیون یا ماندن در اتاق را در نظر گرفت. یادمان باشد بچهها از حرفهای ما کمتر از رفتار ما تاثیر میگیرند وقتی در مواقعی که میتوانستیم عصبانی بشویم ترجیح دادیم آرام باشیم درس بهتر و بزرگتری به بچهها میدهیم و مطمئنا وقتی تصمیم میگیریم عصبانی نشویم بچهها تحت تاثیر قرار میگیرند و بیشتر به حرف ما گوش میدهند. من هر دو شرایط را تجربه کردهام عصبانیت را بیشتر و لازم است یادآوری کنم که عصبانیت به هر حال اتفاقی را که افتاده است عوض نمیکند و به قول معروف آب رفته را به جوی بر نمیگرداند، پس بهتر است حتی وقتی حق داریم عصبانی باشیم ، بهتر است عصبانی نشویم.
مورد دوم: در همه جوامع سنتی وظیفه خانهداری، نگهداری بچهها، تربیت و اصلاح رفتار آنها و مراقبت از خوراک و پوشاک و سلامتیشان به عهده مادر است. در ایران هم با اینکه این الگوی سنتی مدتهاست به نقد کشیده شده اما اغلب به علت کار سنگین پدر و غیبت او در منزل این وظایف تنها به مادر محول میشود. مسلما این وظایف برای یک مادر خیلی زیاد هستند و مسلما منجر به خستگی و زودرنج شدن و به تبع آن عصبانیت میشود. مادرها باید به دو نکته توجه کنند و همیشه در خاطرشان باشد.
اول اینکه همه بچهها تمایل به ریخت و پاش دارند و مسلما چیز زیادی از مرتب کردن نمیدانند. برای اینکه بچه مرتب و منظمی داشته باشیم باید بارها و بارها با آرامش تکرار کنیم نظم و ترتیب چه فوایدی دارد و باید به آنها یاد داد و کمک کرد که مرتب باشند. با فریاد زدن و تحقیر کردن هیچ بچه نامرتبی، نظم و ترتیب را یاد نمیگیرد. فقط مرتب کردن، فقط شستن و فقط در خدمت بچهها بودن کافی نیست تا آنها یاد بگیرند مرتب باشند. باید با بچهها حرف زد و همه چیزهایی را که در ذهنمان هست به آنها گفت.
دوم اینکه در روز حتما وقت کوتاهی برای استراحت و تفریح برای خودتان در نظر بگیرید تا حدی خستگیتان را کم کنید. مثلا خواندن چند صفحه کتاب مورد علاقه، بافتنی، حل کردن جدول حتی تلفن به یک دوست یا خوردن یک فنجان چای وقتی به برنامه مورد علاقه تان در تلویزیون یا رادیو گوش می دهید. ( بعدا به طور جداگانه و مفصل درباره راه های برطرف کردن خستگی خواهم نوشت)
مورد سوم: بله عصبانی شدن و فریاد زدن راحتترین راه برای رسیدن به مقصود است اما مطمئنترین و بهترین راه نیست. عصبانیت در کوتاه مدت شاید باعث شود فرزندمان مطابق میل ما رفتار کند، مشقش را بنویسد یا کاری که خواستهایم انجام دهد اما مطمئنا در طولانی مدت مثل سمی است که اول فرد عصبانی را فرسوده میکند و بعد روابط را محکوم به زوال . مادرهای عصبانی صاحب فرزندان عصبانی میشوند که در ابتدا مطیع عصبانیت هستند اما بعد تر هر رفتار عصبانی را با رفتاری به مراتب عصبانیتر پاسخ میدهند.