دومین دوره زندگی زن از هفت تا چهارده سالگی است . این دوره به جهت تغییرات بیولوژیکی و جسمانی خاصی که در دختران ایجاد می شود و منجر به اتفاق یک جریان اسرارآمیز و مهم به نام بلوغ می گردد از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار است که بدون اغراق می توان گفت یکی از مراحل تعیین کننده و مهم در زندگی زنان به حساب می آید .
چگونگی برخورد با مساله بلوغ دختران در زندگی آینده آنان بسیار تاثیرگذار است . پی ریزی و زیربنای بسیاری از جلوه های شخصیتی زندگی آنان به نوع نگرش والدین و دختران به جریان بلوغ ، میزان توجه به اهمیت این جریان و آگاهی از اختلالات روانی که در پی تغییرات بیولوژیکی اتفاق می افتد بستگی دارد . همگان باید بدانند دوران بلوغ یک گذرگاه در زندگی دختران است . اگر از این گذرگاه به سلامت عبور نمایند به دوران بعدی زندگی به خوبی وارد می شوند و از مواهب آن برخوردار می شوند . اگر نتوانند از این گذرگاه به سلامت عبور نمایند ضمن این که از مواهب این دوره استفاده نمی کنند ورود خوبی به دوره بعدی نخواهند داشت که طبیعی است آثار و پیامدهای منفی برای آنان خواهد داشت .
یکی از وظایف مهم تربیتی دختران در این دوره، آشنایی والدین و دست اندرکاران تعلیم و تربیت دختران و همچنین خود آنان با مساله بلوغ است چرا که یکی از پر حادثه ترین دوره های زندگی یک زن دوران بلوغ اوست . بلوغ مرحله حساسی است که در آن پاره ای تغییرات جسمی همراه با رشد عقلی و فکری صورت می گیرد . با گذراندن این مرحله انسان از دوران طفولیت گذشته، پا به مرحله بزرگسالی و کمال می گذارد . می دانیم بلوغ در دختران زودتر از پسران است . مقدمات آن در دختران از حدود 9 و اوج رشد آن در 18 سالگی است . طبق بررسیهای آماری حدود یک فی صد دختران در 9 سالگی و 2 فی صد در 10 سالگی ، حدود 11 فی صد در 11 سالگی و حدود 38 فی صد در 12 سالگی به بلوغ طبیعی می رسند . در 13 سالگی حدود 72 فی صد و در 14 سالگی حدود 82 فی صد دختران بالغ اند .
بر اساس آموزه های دین یکی از ویژگیهای دوره بلوغ تکلیف پذیری و قبول مسوولیت، انجام عبادات و فرایض دینی و ترک محرمات و گناهان است . به همین جهت یکی از مسائل بسیار مهم برای دختران در این دوره مکلف شدن است . از این رو یکی از اهداف تربیتی خاص این دوره ایجاد آمادگی برای تکلیف پذیری است . این امر، منظم و طبق برنامه ولی به تدریج آغاز می گردد تا وقتی که کودک پا به این دوره می گذارد آمادگی برای پذیرش تکلیف را پیدا نماید . چرا که اگر کودک بدون آمادگی برای تکلیف پذیری بخواهد در روز و زمان مقرر که مکلف می شود یک دفعه و بدون آمادگی قبلی خود را مقید به انجام فرایض و ترک محرمات نماید، طبیعی است که مکلف خوبی نخواهد بود .
حتی اگر مقید شود تکالیف خود را کامل و بدون نقص و با انگیزه قوی انجام نخواهد داد . این مساله در نهایت منجر به آسیب جدی در دینداری او خواهد شد . اگر قرار باشد دختر خانمی که از ابتدا از نظر پوشش هیچ گونه حد و حدودی را رعایت نکرده و اغلب با مو و روی باز تا قبل از 9 سالگی با نامحرمان برخورد داشته است در سن تکلیف او را وادار به پوشش و حجاب اسلامی نماییم و یا اصلاً با نماز و مسائل آن آشنایی نداشته و از او بخواهیم که از همین امروز 17 رکعت نماز در زمان معین بخواند و روزه بگیرد، در انجام تکالیف دچار وحشت می شود و بطور کامل به همه آنها نمی تواند عمل نماید . در آینده نیز یک دیندار خوب نخواهد شد و همیشه احساس درماندگی در انجام تکالیف خواهد داشت . احساس درماندگی، شیرینی و نشاط انجام تکالیف الهی را از او می گیرد . از این رو یکی از ضروریات تربیتی دختران در این دوره ایجاد آمادگی برای تکلیف پذیری است .