سلام. من خیلی خجالتی هستم و کم حرف و ساکت از بچگی این جوری بودم . وبه افراد خیلی احترام میزارم و همیشه لبخند دارم ولی خیلی ساکتمو به کار کسی دخالت نمیکنم و کلا کم رو هستم . ولی متوجه شدم بعضیا فکر میکنن من خودمو میگیرم و اونها رو حساب نمیکنم در صورتی که اینجوری نیست ومن دوستشون داشتم سکوت و بی خبالیم به خاطر خجالته و ادب و دخالت نکردن به کار اونهاست .معمولا از همه جا بیخبرم خب علاقه ای ندارم از زندگی و کارهای دیگران سر در بیارم .
ولی انقدر رفتار بدی انجام می دهند که در مدت طولانی خوش بینی من و به خودشون تبدیل به بدبینی میکنن.به اصطلاح در صدد حالگیری و مالوندن پوز به زمین و شکستن شاخ در میاین(البتع ببخشید از این اصطلاح.غیر مسقیم از خودشون شنیدم این اصطلاحات رو).
راستی در بسیاری موارد متوجه شدم فرصت خطا و اشتباه ندارم و قانون برای من منظم و متعهد به کار وضع شده. منظورم اینکه خجالتی بودن و سکوت پیامدهای بدی برام داره . و دیگران رو به اشتباه میندازه که من مغرورم و متکبر و اونارو حساب نمیکنم و ... پس در صدد تلافی و ضربه زدن برمیان.