منو شوهرم خیلی از هم فاصله گرفتیم. هر روز بیشتر از هم فاصله میگیریم هیچ احساسی بینمون نیس. به کل بریدم از زندگی کردن باهاش اگر موندم فقط بخاطر پسرم هست.بعضی وقتا ازش متنفر میشم.هیچوقت یه حرفه قشنگی بهم نمیگه نازمو نمیکشه باهام درست حرف نمیزنه اصلا انگار یه مجسمه هست تو خونه.حتی رابط جنسی هم نداریم.مدام دعوا. میترسم روی اینده پسرم تاثیر بزاره.همیشه هم بهش میگم
میگم من 20 سالمه ازت انتظار محبت دارم بهش میگم الان تو اوجه جوونی هستم دوس دارم از طرفه تو دیده بشم ولی اون هیچ اعتناعی نمیکنه .من دوس ندارم سمت غریبه ها برم چون ناز کردن و درخواست محبت و عشق تو ذات خانم ها هست.واقعا خسته شدم.چند وقتیه متوجه شدم که مواد هم میکشه طوری شده که جلو منو بچم این کارو میکنه و همیشه بحث و دعوا داریم سره همین کارش.واقعا دیگه خسته شدم دیگه بریدم