0 امتیاز
262 بازدید
در خانواده(تشكيل،تحكيم،تعالى) توسط
دوباره دسته بندی کردن توسط zrastegar

1 پاسخ

0 امتیاز
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
خشونت علیه زنان،

خشونت علیه زنان، کودکان و حتی مردان، تقریبا یک سنت تاریخی است و سابقه‌ای به درازای تاریخ خانواده در جوامع مختلف دارد.
 یک تعریف کوتاه از خشونت
- در محدوه‌ی خانواده، خشونت یک فرایند روانی موقتی است که در نتیجه‌ی انگیختگی هیجانی ایجاد می‌شود و خروجی جسمی دارد و ممکن است به صورت فحاشی، اهانت، سکوت طولانی، اقدامات فیزیکی یا ضرب و جرح ظاهر گردد.
* از نظر علمی چرا یک نفر علیه دیگری دست به خشونت می‌زند؟
- به دلایل مختلف. از جمله اینکه اعمال‌گر خشونت، حس می‌کند نمی‌تواند به طرق دیگر، حرفش را به کرسی بنشاند یا احساس می‌کند کسانی که به لحاظ عرفی یا قانونی، تحت سیطره‌ی او هستند بدون خشونت از او فرمان نمی‌برند. یک دلیل شایع دیگر هم هست که از آن به اختلال روانی یاد می‌شود. یعنی خشونت‌گر در بیشتر موارد دچار نوعی اختلال روانی است و از یک بیماری خفیف یا شدید روانی رنج می‌برد.
* اساسا آیا نگاه فرمان دادن و فرمان‌بردن در خانواده، یک نگاه درست است؟
- از نظر علمی، صد در صد نه. اما در جامعه‌ی واقعی، این علم نیست که بر خانواده‌ها حکومت دارد، مجموعه‌ای از سنت‌ها، اعتقادات، عرف‌ها و فرهنگ است که بنیان فعالیت گروه‌هایی مثل خانواده را تشکیل می‌دهد. در جامعه‌ی واقعی، کسانی که خشونت اعمال می‌کنند شاید از علم و قانون، اطلاعات کافی نداشته باشند اما اگر هم داشته باشند تابع عوامل دیگری هستند.
*کسی که مورد خشونت قرار می‌گیرد برای رفع تظلم باید شکایت کند؟
- اگر دلش بخواهد می‌تواند. منتها معمولا خشونت‌های داخل خانواده اگر آثار فیزیکی بارز نداشته باشد که از نظر پزشک قانونی قابل تشخیص باشد، عموما شکایت به نتیجه نمی‌رسد. در حالی که بسیاری خشونت‌ها اصلا آثار جسمی بارز ندارند مثل فحاشی، آزار روانی، آزار جنسی غیر فیزیکی، توهین، بکار بردن الفاظ رکیک، تنبیه بدنی غیر جرحی، محرومیت شدید جسمی، غذایی، فیزیکی و امثال هم. به عبارت دیگر، زدن و بجا گذاشتن اثر روی بدن، شدیدترین مرحله خشونت است که به ندرت اتفاق می‌افتد زیرا خشونت‌گران نیز می‌دانند که این روش، ممکن است کار را به دادگاه بکشاند و منجر به محکومیت‌شان گردد.
* پس خشونت‌زدگان چه باید بکنند؟
- متأسفانه خشونت‌زدگان، خیلی معصومند و چون بیشتر خشونت‌ها پنهان است روشی برای ابراز وجود ندارد. اینکه در یک دعوا حق با کیست و چه روش و منطق ایده‌آلی در میان هست، بحث تئوریک است اما اینکه در عمل و در واقعیت، فرد خشونت‌زده چه چاره‌ای دارد من معتقدم باید با شرایط کنار بیاید. یعنی بپذیرد که طرف دعوا، به هر دلیل، اهل خشونت است و باید با او کنار آمد.
* یعنی بپذیرد که همیشه کتک بخورد یا فحش و ناسزا بشنود و هیچی نگوید؟
- نه. البته که نه. مسئله صورت دیگری دارد. طرفی که خشونت اعمال می‌کند به طور قطع از نظر روانی، متعادل نیست. بنا بر این بعید است به شکل متعادل و منطقی بتوان با او بحث کرد. یک مثال می‌زنم. وقتی مثلا یک زن و شوهر در طول زمان در می‌یابند که زن به طور طبیعی پرخاشگر است و استعداد عصبانی کردن دیگران را دارد یا مرد دست بزن دارد و تا تقی به توقی می‌خورد دستش را دراز می‌کند باید طرفین با یکدیگر کنار بیایند یعنی نقاط ضعف یکدیگر را فشار ندهند که انگیختگی هیجانی ایجاد شود و خشونت حادث گردد.
* پس چکار کنند؟
- بسازند و بسوزند. خیلی سخت است که در چنین شرایطی، صلح برقرار شود و معمولا طلاق عاطفی اتفاق می‌افتد. طلاق عاطفی هم در درازمدت به جدایی قانونی می‌انجامد. اما به هر حال توصیه‌ی ما گفتگو است. هیچ مرد و زنی با یکدیگر توافق کامل ندارند و همیشه اختلافاتی در بین هست. باید قسمتی از خواسته‌های خودمان را فراموش کنیم و مقداری از خواسته‌های طرف را بپذیریم. این تنها راه صلح است.
*گفتید که خشونت حاصل سنت‌ها و آیین‌های گذشته است. می‌شود توضیح بیشتری بدهید؟
- بله. مثلا ما به طور سنتی قبول داریم که مرد رئیس خانواده است و همه باید گوش به فرمان او باشیم. ولی آموزه‌های امروز اجتماعی که عموما از طریق رسانه‌های جدید و از فرهنگ غرب وارد می‌شوند این سنت را بکلی انکار می‌کنند. بنا بر این یک تناقض بین باور سنتی و باور نسل جدید که با رسانه‌ها درگیر است ایجاد می‌شود. حالا مرد که دیدگاه سنتی، هم منافعش را حفظ می‌کند و هم به گونه‌ای در ژنتیک اجتماعی او نقش بسته است، در این تناقض که تبلور آن در خانواده به شکل نافرمانی زن و بچه‌اش ظاهر می‌شود حالت تهاجمی می‌گیرد و سعی می‌کند از طریق زور، حرفش را به کرسی بنشاند.
*حالا شما کدام‌یک را توصیه یا تأیید می‌کنید؟

- من تا اینجای کار فقط این روابط را توصیف کردم. یعنی آنچه را وجود دارد بازگو کردم بدون اینکه قضاوتی بکنم. اما اگر بخواهم بگویم خشونت کدامش خوب و کدامش بد است یا چقدر باید باشد یا نباشد دو نظر دارم. البته سعی می‌کنم نگاه علمی را مطرح کنم اما عقیده‌ی شخصی خودم را هم در این نگاه علمی، بیان می‌کنم. از نظر من خشونت مثل هر فعل اخلاقی و روانی دیگری، وجودش لازم است اما اسم و شکل آن باید تغییر کند. به عبارت دیگر، در تربیت فرزند، در پایداری خانواده و در روابط فامیلی و خانوادگی بزرگ، تنبیه باید جای کلمه‌ی خشونت را بگیرد و شکل آن نیز به محرومیت فکری، غذایی، روانی و مانند آن، در حدی معقول و منطقی که آسیب جدی به فرد وارد نکند تغییر یابد. ولی منظورم این نیست که فقط از طرف مرد و علیه زن و بچه‌اش استفاده شود. هر کسی می‌تواند برای رسیدن به هدفش تا حدودی از این ابزار بهره‌بگیرد. چگونگی کاربرد و نتایج آن، بستگی به این دارد که چه کسی برای چه هدفی از آن استفاده می‌کند.
* به هر حال خشونت را بکلی نفی نمی‌کنید؟
- نه. هیچ پدیده‌ای به صورت کلی و بدون مصداق، قابل تأیید و رد نیست. خشونت، خود به خود نه خوب است و نه بد. باید دید چه خشونتی علیه چه کسی و در چه شرایطی و به چه شکلی اعمال می‌شود. نظری که ارائه می‌شود فقط در همان مورد مصداق دارد و دارای عمومیت نیست.
ولی وقتی می‌گوییم تنبیه برای پایداری خانواده و تربیت فرزندان لازم است، این امر توسط هیچ محققی در جهان رد نشده است اما شکل و اندازه‌ و هنگام تنبیه، مسائلی است که روانشناسان، جامعه‌شناسان و متخصصین علوم اجتماعی در باره‌ی آن اختلاف نظر دارند. همین‌طور خشونت قانونی علیه مجرمین، توسط هیچ شخصی محکوم نمی‌شود هر چند در یک نگاه آرمان‌گرایانه، به این خاطر که گفته می‌شود بسیاری مجرمین، از نظر ژنتیک مشکل دارند و خودشان تقصیری ندارند باید متوقف شود.
* در ابتدای بحث گفته شد که مرد هم مورد خشونت قرار می‌گیرد. چطور؟
- وقتی یک زن، محرومیت‌هایی را علیه مردش اعمال می‌کند در واقع اعمال خشونت کرده است. البته این تا حدودی مثل محرومیت تنبیهی است که اشکال ندارد اما اگر از حد بگذرد تبدیل به یک ابزار خشونتی می‌شود که بازتاب خشونتی نیز دارد.
همین‌طور خشونت اجتماعی بیشتر علیه مردان اعمال می‌شود (مثل درگیری‌های اقتصادی، محیط کار، ترافیک، مشغلات اداری، درگیری درمان و دارو و مانند آنها) و به طور طبیعی، محل تخلیه‌ی این خشونت اجتماعی، خانواده است. البته این به معنای تأیید رفتار آقایان خشن نیست اما همان‌طور که گفتم کار من در اینجا توصیف است نه تأیید.
* در مورد کودکان،‌ این محدودیت یا تنبیه، باید چطور باشد تا جواب بدهد؟
- باید از طرف یکی از والدین پیشنهاد و از طرف دیگری، حمایت شود. هر دو طرف باید بر سر نوع و اندازه‌ی محرومیت به توافق برسند و تا آخر آن را انجام دهند. اگر کودک بفهمد که یکی از آنها در تنبیه، کوتاه می‌آید یا تخفیف قائل می‌شود این تنبیه اثرگذار نیست. کودک از اختلاف نظر والدین استفاده می‌کند و به کار خلاف یا ناشایست خود ادامه می‌دهد.
* اگر مردی داشته باشیم که نتواند اقتدار و مدیریت خود را در خانواده اعمال کند و عاقل هم باشد و بخواهد مشکل را به روش دیگری حل کند باید چه بکند؟
- به مشاور و روانشناس خانواده مراجعه و با کمک او مشکل را حل کند.
به قرآن ناطق (عج) - سیستم پرسش و پاسخ خوش آمدید, مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از کارشناسان و حتی دیگر کاربران عزیز این مجموعه!

4.3هزار سوال

4.9هزار پاسخ

673 دیدگاه

3 کاربر

7 نفر آنلاین
0 عضو و 7 مهمان در سایت حاضرند
بازدید امروز: 2840
بازدید دیروز: 2820
بازدید کل: 10555204
"راهنمای ارسال سوال" - به منظور بررسی سوالات مشابه خودتان بر روی علامت ذره بین کلیک کرده و کلیدواژه ای از مشکل و سوال خود را در سوالات جست و جو کنید. - بعد از اطمینان از غیرتکراری بودن سوالتان، به قسمت "پرسش سوال" بروید عنوان سوال خود را با حداقل 12 کاراکتر در قسمت عنوان سوال تایپ کنید - از دسته بندی ها ، دسته ی بانوان بصیر را انتخاب و با توجه به موضوع سوالتان زیر دسته مناسب را انتخاب کنید متن اصلی سوال را وارد کنید . - درصورت تمایل به دریافت جواب سوالتان از طریق ایمیل ، ایمیل خود را وارد کنید در غیر این صورت بخش مربوطه را خالی بگذارید برای اینکه سایت از حقیقی بودن سوال مطمئن شود ، تیک گزینه “I am not robot” را بزنید. - با کلیک بر روی گزینه پرسش سوال، سوال شما برای مدیریت ارسال می شود و در صورت صلاح دید پاسخ مناسب درج خواهد شد و شما در صفحه اصلی سوالات می توانید سوال و پاسخ خود را مشاهده کنید.
...