اختلال کاستی توجه و بیش فعالی، با بی توجهی و تکانشگری و فعالیت مفرط مشخص می-شود و در پسران بیش از دختران قابل مشاهده است. نشانه های این اختلال در عرصه-های تحصیلی و اجتماعی اثر می گذارند و ممکن است تا نوجوانی و گاهی بزرگ سالی ادامه یابند. عوامل و زمینه های چندگانه ای در شیوع اختلال کاستی توجه و بیش-فعالی سهیم هستند و از درمان این اختلال با داروهای محرک و همین طور رویکردهای رفتاری نتایج مثبتی به دست می آید .
این حواس پرتی و شیطنت کودکان که روان پزشکان آن را اختلال بیش فعالی می نامند، اولین بار بیش از صد سال قبل در برخی کودکان به عنوان وضعیتی متفاوت با سایر کودکان هم سال شناخته شد. از آن زمان در مورد علت این اختلال، تئوری های متفاوت مطرح و تحقیقات مختلفی نیز انجام شد. این اختلال در حیطه تخصصی روان-پزشکی کودک و نوجوان قرار دارد و یکی از بیماری هایی است که در قرن گذشته بیشترین تحقیقات روی آن انجام شده است.
آیات و روایات درباره حواسپرتی و شیطنت کودکان
* فعالیت و شیطنت جزء طینت کودک و موجب رشد و بالندگی او:
خداوند در آیه پنج سوره حج، دوران کودکی را مقدمه ای برای رشد و بلوغ وی معرفی می کند و در آیه بیست سوره حدید، این زمان را دوران اشتغال به بازی و سرگرمی بر می شمارد. بر اساس این آیه، خداوند، نخستین دوره رشد انسان را با بازی همراه کرده است. در روایاتی که از امامان معصومعلیه السلام وارد شده نیز سفارش بسیاری است که کودکان را تا هفت سالگی آزاد بگذارید تا بازی کنند. امام صادقعلیه السلام فرموده اند: «بگذار فرزندت تا هفت سال به بازی بپردازد، در هفت سال دوم به او ادب بیاموز و در هفت سال سوم مراقب او باش». (1)
در قرآن کریم نیز در داستان حضرت یوسفعلیه السلام به این معنا می توان پی بُرد که بازی و تفریح یک ضرورت فطری است و پیامبران الهی با این ضرورت فطری هیچ گاه مخالفت نمی کردند. از این رو برادران حضرت یوسفعلیه السلام وقتی می خواستند او را از پدر جدا کنند، موضوعی را مطرح کردند که پدرشان با توجه به پیامبری و بینش الهی نتواند با خواسته آن ها مخالفت کند. آنان در توجیه بردن حضرت یوسفعلیه السلام به صحرا این گونه گفتند: ای پدر فردا یوسف را با ما به صحرا بفرست تا در چمن و مراتع بگردد و بازی کند. (2)
حضرت یعقوب علیه السلام نیز با این درخواست مخالفت نکرد و نفرمود که یوسفعلیه السلام نباید به بازی مشغول شود. این گونه داستان های قرآنی بیانگر این موضوع است که فعالیت و بازی کودک جزء طینت او و موجب رشد و بالندگی او می باشد و جلوگیری از آن، خلاف اصل و طینت کودک است. البته منظور، آزادی بیش از اندازه کودک نیست بلکه آزادی و بازی در چارچوب اخلاق و زیر نظر والدین و مربی، مد نظر است.
در این باره سخن امام صادق علیه السلام بسیار دقیق و راه گشاست؛ حضرتعلیه السلام دوران کودکی را دوران سفاهت می شمارند که با تربیت های مربیان به وسیله ابزارهای گوناگون از جمله تغذیه و آموزش و پرورش، این سفاهت به بلوغ و رشد فکری و اقتصادی و جسمی و جنسی تبدیل می شود. (3)
نیز رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند: «شیطنت و لجاجت کودک در کودکی سبب افزایش عقل او در بزرگی خواهد شد». (4)
* چگونگی تربیت چنین کودکی:
امام باقرعلیه السلام می فرمایند: «اِذا اَرَدْتَ الْوَلَدَ فَقُلْ عِنْدَ الْجِماعِ: اَللّهُمَّ ارْزُقْنى وَلَداً وَ اجْعَلَهُ تَقیّاً لَیسَفى خَلْقِهِ زِیادَةٌ وَ لا نُقْصانٌ وَ اجْعَلْ عاقِبَتَهُ اِلى خَیْرٍ؛ هرگاه فرزند خواستى، هنگام آمیزش بگو: بار الها! به من فرزندى عطا كن و او را با تقوا قرار ده و در آفرینش او، كم و زیادى نباشد و او را عاقبت به خیر گردان». (5) این روایت بیانگر این موضوع است که هر صفت خوبی که خواهانیم در خلقت فرزندمان باشد را می توانیم قبل از بستن نطفه آن، از خدا بخواهیم و نیز بخواهیم که هر صفت ناشایست در خلقت فرزند از جمله کمی و زیادی (همانند بیش-فعالی) را خداوند از خلقت فرزندمان دور بدارد.
پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند: «اَطْعِمُوا الْمَرأَةَ فى شَهْرِها الَّذى تَلِدُ فیهِ التَّمْرَفَاِنَّ وَلَدَها یَكونُ حَلیما نَقیّا؛ به زن، در ماهى كه زایمان كرده، خرما بدهید، چرا كه فرزند او بردبار و پاك مىشود». (6) نیز این روایت بیانگر این موضوع است که در حین بارداری هم می توان خصلت های خوب از جمله بردباری و آرام بودن فرزند را در او به وجود آورده، تقویت کنیم.
پیامبرصلىاللهعلیه و آله وسلم می فرمایند: «مَنْ وُلِدَ لَهُ مَولودٌ فَلْیُؤَذِّنْ فى اُذُنِهِ الْیُمْنى به اذانِ الصَّلاةِ وَلْیُقِمْ فِى الْیُسْرى فَاِنَّها عِصْمَةٌ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ؛ به هر كس فرزندى داده شود، باید در گوش راست او اذان نماز و در گوش چپ او اقامه بگوید؛ چرا كه مایه ایمنى از شیطانِ رانده شده است». (7) این روایت بیانگر این موضوع است که انجام ندادن برخی از اعمال توسط والدین می تواند موجب سوء رفتار والدین در آینده شود.
امام صادقعلیه السلام می فرمایند: «اَلرَّضاعُ واحِدٌ وَ عِشْرونَ شَهْرا، فَما نَقَصَ فَهُوَ جَورٌ عَلَى الصَّبىِّ؛ شیرخوارى، 21 ماه است. پس هر چه كم شود، ظلم بر كودك است». (8) این روایت بیانگر این موضوع است که حتی در زمان شیرخواری اگر باز والدین می-توانند با کم گذاشتن برخی مواد برای فرزند، اولاً به فرزند خود ظلم کرده و ثانیاً اثر سوء (حال چه در جسم و چه در رفتار) در فرزند بگذارند.
پیامبر اکرمصلىاللهعلیه و آله وسلم در کلامی شیوا می فرمایند: «مَن کانَ عِندَهُ صَبِیٌّ فَلیَتَصَابَ لَهُ؛ کسی که نزد او کودکی است باید به حالت کودک در آید با او هم بازی میشود». (9) حضرت پیامبرصلىاللهعلیه و آله وسلم با این کلام ارزش و اهمیت هم نشینی و بازی با کودکان را خاطرنشان می سازد تا مربیان و والدین علاوه بر این که از بازی ها و شیطنت های کودکان خود ناراحت و ناامید نشوند بلکه با آنان همراهی کنند. بازی با کودکان یکی از راه های اظهار محبت به آن هاست و آثار نیکویی دارد و علاوه بر نشاط و شادی کودک باعث رشد استعدادها و تلطیف احساسات او می شود و والدین می توانند در ضمن بازی با کودک نکات اخلاقی و ارزش های انسانی را به او بیاموزند. پیامبرصلىاللهعلیه و آله وسلم با فرزندان فاطمهسلام الله علیها هم بازی می شد. در روایت آمده است: روزی رسول خداصلىاللهعلیه و آله وسلم با دست و پا راه می رفت و حسن و حسین بر پشت آن حضرت سوار بودند و رو به آنان می فرمود: بهترین مرکب، مرکب شماست و شما بهترین سوار هستید. (10)
امام صادقعلیه السلام می فرمایند: «بَادِرُوا اَحدَاثَكُم بِالحَدِیثِ قَبلَ اَن تَسبِقَكُم اِلَیهِم المُرجِئَة؛ فرزندانتان را با كلام [ما اهل بیت] آشنا كنید پیش از آن كه مرجئه (و دیگر فرقههاى منحرف عقیدتى) بر شما سبقت بگیرند [و آنان را منحرف سازند]». (11) این روایت بیانگر این موضوع است که کودک در کودکی به مانند یک شاخه تری است که به راحتی حالت پذیر است و اگر شما آن را حالت ندادید به هر روش و در هر محیطی که بر او پیش آید حالت گرفته، ثابت می ماند.
امام على علیهالسلام می فرمایند: «لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ؛ با خشم، تربیت [ممكن] نیست.» (12) روحیه کودک یک روحیه لطیف است، اگر بخواهیم با پرخاشگری و خشونت و اجبار او را ادب کنیم، مسلماً نخواهد پذیرفت و بنا را بر لجبازی گذاشته، و در ظاهر یا در خفا، کار دلخواه خود را خواهد کرد.
خداوند در قرآن می فرماید: «فَذَکِّر إنَّما أنتَ مُذَکِّر لَستُ عَلَیهِم بِمُسَیطِر: همانا تو راهنما هستی نه تحمیل کننده. (13) این آیه بیانگر این موضوع است که بچه را در تربیت مجبور نکن و فقط راهکارهای چگونه رفتار کردن را به او بیاموز.