یک سالی است که با مادر شوهرم دچار مشکل شدم از زمانی که جاری م با او صمیمی شد به طوری که تمام فکر او متوجه او شده من در این ارتباط بسیار تلاش کردم با محبت کردن کادو گرفتن نزدیک شدن به جاریم اما افاقه نکرد او عروس بزرگ است دختر جاری او. من خسته شدم از تلاش بطوریکه این موضوع اصلی زندگیم شده و مدام به این رابطه فکر میکنم حتی موضوع را با مادر شوهرم مطرح کردم اما او منکر قضیه است اکنون رفتارش با من سرد و با گوشه کنایه صحبت میکند و در شهرستان هستندالبته از قبل هم دچار این رفتارهای سرد و با کنایه از طرف ایشان بوده ام . لطفا راهنمایی بفرمایید