باسلام
من چهارسال است که ازدواج کردم ودرزندگی باهمسرم همچون دودوست هستیم وتقریباهیچ مشکلی نداریم وتنهامشکل اساسی مارفتارهای ناشایست خانواده همسرم هست من تاکنون طبق نظرات مشاورپیش رفته ام اماهنوزهم ازگزندمشکلات ودخالتها ی آنهادرامان نیستم.همسرمن5برادرویک خواهرند.دوبرادربزرگترهمسرم بیست سالگی ازدواج کرده اندوچون برای مدتی چندسال باخانواده همسرم زندگی میکرده انددرهمه کارهاومسافرتهاوامورات شخصی خودباخانواده پیش میرفته اندوعدم استقلال آنهادر14سال زندگی مشترکشان ونظرخواهی های همیشگی ازوالدین این مشکل رابرای مابه وجوداورده که مدام بایدپاسخگوی سوالات آنهاباشیم.باآنکه ما درشهردیگری ساکن هستیم امابااین وجودازگزنددخالتهاوگوشه کنایه های پدرومادرهمسرم درامان نیستیم.واین مشکل به گونه ای است که من یک بارتامرزافسردگی هم پیش رفته ام وهم اکنون نیزمدام درفکرتنش های بعدی هستم.ازآنجاکه من تاکنون خودراواردجزئیات وبرخوردباخانواده همسرم نکرده ام وهمیشه سعی کرده ام بی تفاوت ازکنارمسائل بگذرم وحرمتهاواحترامات خانوادگی راحفظ کنم اماهم اکنون ازلحاظ روحی دچارافت شدیدی گردیده ام ومدام دارای تنش های روحی ام.باآنکه من درحال ادامه تحصیل ام امابازهم ازکلاسهای ورزشی وفوق برنامه کناره نمیگیرم ولی بطورمداوم منتظراتفاقات بدهستم.متاسفانه شیوه بیانی این خانواده فوق العاده تحقیرانه است وازآنجاکه سطح خانوادگی من ازلحاظ مالی وفرهنگی بالاتراست ،تحمل وبی تفاوتی به اینگونه رفتاری بسیارمشکل است.البته لازم به ذکراست که همسرم دراین زمینه بامن هم عقیده است ومن راصاحب حق میداند ودراین زمینه همیشه همراه من هست اماهمین همراهی سبب حسادت مشکلات دیگری گردیده است.