خیلی گرفتارم راهنمایم کنید

Question

سلام  شرمنده من از بچه های گروه هستم ی سوال دارم میخواستم بپرسم.شوهر من از وقتی ک من باردار شدم رفت سمت خانمهای دیگه البته دوستاش هم بی تاثیر نبودن.من هم وقتی متوجه شدم ک واقعا داره این کار رو میکنه 6 7 ماهه بودم راهی نداشتم اصلا خونه نبود همش با این و اون میرفت بیرون من هم چون شرایط خوبی نداشتم باهاش دعوا میکردم و ب روش میاوردم. خلاصه بگم بهتون ک الان ی پسر 5 ساله دارم.پسرم مریض بود از 6 ماهی همش تو بیمارستان بودیم من هم ب این دلیل بیشتر مواقع خونه مادرم میرفتم ک 3 سال پیش وقتی ک خونه نبودم دزد اومد و طلاها رو برد ک چه جنگ و دعواها ک نشد 2 سال پیش هم ی خانمی ک هنوز هم مشخص نشده کی بوده تمام زندگی مو آتیش زد لباسای من و پسرم و وسط خونه آتیش زده بود ما هم شهرستان بودیم با خانواده همسرم باز هم سر این داستان چه جنگ و دعواهایی ک نشد.از اونجایی ک پرده های احترام از بین رفته بود و شوهر من ک بی پروا شده بود ب اشتباهاتش ادامه داد تا 3 ماه پیش ک من واقعا دیگه خونه رو ترک کردم چون دیگه کشش نداشتم و ازش زده شده بودم تو این مدت تمام مراحل قانونی رو طی کردم 3 هفته اس ک شوهرم ب سمت من و پسرم اومده و ازم میخواد ک دوباره با ی فرصت دیگه با هم زندگی کنیم ولی چون تک پسره مادرش سفت و سخت میگه ک باید مهریه تو ببخشی تا بزارم بیای سر زندگیت.سوالم از شما اینه ک اول ازهمه باید چیکار کنم قبول کنم؟؟
بعد اینکه با مادر شوهرم چیکار کنم ؟؟؟
تمام فامیل اشون با مادرش حرف زدن ک از این شرط دست برداره ولی گویا قبول نمیکنه.شوهرم هم همش ابراز علاقه و پشیمانی میکنه .دلتنگی پسرمون رو میکنه
ممکنه منو راهنمایی کنین؟

Answer 1

در مورد فرصت دوباره حتما اینکار را بکنید و شانس حفظ زندگی تان را از خود و پسرتان نگیرید. اما در مورد مهریه نیازی باین کار نیست, همسرتان اگر واقعا علاقه داشته باشد که زندگی کند مطمینا مادرش را راضی خواهد کرد, پس ببخش مهریه را اصلا قبول نکنید.
اما اگر بخانه برگشتید سعی کنید از قبل شروطی را تعیین کنید تا احتمال خطای دوباره کم شود. ولی دوباره محبتتان را از سر بگیرید و تلاشتان ادامه زندگی باشد نه جدایی.