من 36 سالمه.سالها پیش 18 یا 19 سالم بود که ازدواج کردم با پسر داییم.خیلی سختی کشیدم و اذییتم کردن تا جدا شدم.سر کار نمیرفت و کلی مشکل باهاش داشتم.بعد از یک سال جدا شدم.وقتی برگشتم خونه پدرم خیلی نا امید بودم ولی پدر و مادرم کمکم کردن تا دوباره درس بخونم.در همین حین با آقایی آشنا شدم،6 سال با ایشون ارتباط داشتم در عین ناباوری ایشون از ایران رفت و من بعد از اون حدود یکسال رفتم توی کمای روانی و اصلا حالم خوب نبود.تا الان با هر کی آشنا شدم فقط دوستی بوده و نتونستم ازدواج کنم