باسلام من وهمسرم 8 ساله ازدواج کردیم ویه دختر 5 ساله دارم
شوهرم سربازی نرفته اوایل در مغازه خودش که مستاجر بود کار میکرد بعد با برادرش شریک شد با هم مغازه هود وسینک داشتن خیلی کارشون گرفته بود واینا به خودشون میبالیدند و مدام از تهران جنس میخریدن وانبار میکردن که یه دفعه همه چیز عوض شد وبازار خراب شد واینا موندن با بدهی های کلان200 میلیون تو این بین مدام ماشین میخریدن چکی بعد میفروختن سودی که این بماند که چقدر ضرر زد بعد شوهرم تصمیم گرفت کارخونه تولید هود بزنه با شراکت برادراش که اونم بعد از چندین ماه دوندگیهای شوهرم هیچ وپوچ شد اون سرمایه ی کمی هم که ازمغازه جمع کرده بود برد تویه کارخونه ای که اولش با سنگ بزرگ برداشته بودن خیلی خرج کردن 120 میلیون واونم هیچی شد از این بگذریم که تویه این بدهی ها من چی کشیدم دیر میومد یا اصلا نمیومد ومن چه زجری میکشیدم نمیدونستم چکار میکنه با کیه ومدام به من دروغ میگفت خیلی هم رفیق باز بود.
بعد شوهرم تصمیم گرفت که خودش جدا یه کاری رو شروع کنه پخش دوغ وماست بزنه دوباره یه مغازه کرایه کرد ودوغ وماست زد اونم بعد ازشش ماه با 12 میلیون بدهی گذاشت کنار و دراین حین تصمیم گرفت که سوپری بزنه اینهم بگم ایشون عادت داره هر کاری رو شروع میکنه از همون اول کار درجه یکی باشه ودوست نداره از کم شروع کنه سوپری یه دفعه شد هایپر مارکت من دیگه اینجا واقعا بدبخت شدم چون باید تا 4 صبح بیدار میموندم تا اقا تشریف بیارن دیگه بعدش من کی میخابیدم بماند تویه این مدت که مشغول بود ومن به خاطر اینکه زیاد باهم سروصدا داشتیم کاری بهش نداشتم ودیگه خسته شده بودم ازاینکه هی من بهش بگم نکن واون هر کاری دلش میخاست میکرد دیگه کاری بهش نداشتم که چرا دیر میای کجا بودی چرا بو میدی
سیگار میکشید میدید من خیلی حالم بد میشه واصلا دوست ندارم پنهونی میکشید تااینکه فهمیدم این اقا سراغ مواد هم رفته اونم چند ساله ومن اینو نفهمیدم تا اینکه خودش گفت این سوپری داره منو بدبخت میکنه شبا به خاطر اینکه بیداربمونم تومغازه باید مواد بزنم که دیگه گفت میخام بیام بیرون از سوپری اونجا15 میلیون ضرر شریک هم داشت ول کرد اومد حالا بعداز 3 4 ماه یه مغازه هود وسینک اجاره کرده سه ماه از اجاره کردنش میگذره کرایه هاشو سر موقع داده کاسبیش بد نبوده حالا الان به من میگه بیا برو دسته چک بگیر میخام جنس بخرم چک باید بدم
به خودش دسته چک نمیدن چون تمام حساباش بسته شده وحتی نمیتونه یارانه برداشت کنه ومالیات زیادی هم براش بریدن که نداده مغازشم جواز نداره به من میگه بیا برو جواز برام بگیر من گفتم نه نمگیرم با واسته ی خانواده وفامیل اونم گفت باشه ولی دوباره به من گیر میده که بیا برو دسته چک بگیر که من میترسم قبلا براش دسته چک گرفته بودم ولی بعد به خاطر اینکه نکنه چک بنویسه ونتونه پاس کنه دسته چک رو پاره کردم وبعد فهمیدم بدون اجازه من رفته یه دسته چک جدید برام گرفته و امضای منو جعل کرده منم رفتم حسابمو کامل مسدود کردم دوباره اعصابش داغون شد وشروع کرد به مواد زدن منم ولش کردم رفتم خونه بابام که دوباره به غلط کردن افتاد وگفت دیگه کاری بهت ندارم ولی حالا دوباره شروع کرده کم میاره میگه برو دسته چک بگیر منم واقعا موندم که چکار کنم اینم بگم که ایشون هم بداخلاقه هم دست بزن داره خیلی دروغگو وزبون بازه هم عصبیه بهش نمیشه بگی بکش اونورتر دیگه تمومه حالاهم میگه کمکم کن من دارم کار میکنم برای این زندگی برای تو
چند سال پیش تمام طلاهامم دادم که مثلا خونه ثبت نام کنیم که اونم هیچی شد
خواهش میکنم بهم بگید من با این اوضاع باید چکار کنم واقعا موندم بریدم راهنماییم کنید ببخشید خیل طولانی شد شرمنده سرتون درد اومد ان شالله خدا اجرتون بده