با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما
من24سال و همسرم 30ساله است و مدت 5 ساله که ازدواج کردیم من همسر حساسی دارم از همان اول مدام به من میگفت که چرا این اینو گفت به تو چرا اونو گفت به تو منم همیشه به ایشون میگفتم که خوب ما خانوم ها با هم شوخی داریم یه سری حرفها به هم میزنیم ولی ایشون میگفت نه خانواده ات فقط به تو این حرفها رو میزنند و شوخی میکنند چون تو بلد نیستی درست حرف بزنی و جواب همه رو میدی با بقیه این جوری رفتار نمیکنند. جدیدا هم که بیرون رفته بودیم دایی من راجع به بچگیهای من حرف میزد که من توپولو بودم همسرم خیلی ناراحت و غیرتی شد که چرا تو جمعی که یک نامحرم نشسته دایی تو باید این حرف رو بزنه من به داییم گفتم که همسرم از این حرف شما ناراحت شده و توی جمع این حرفها رو نزن چون همسر من حساسه بار دیگه که بیرون رفته بودیم برگشت گفت که هرکس ناراحته با ما بیرون نیاد بازم به همسرم خیلی بر خورد و الآن نزدیک به دو ماه میشه که زندگی رو به جفتمون کوفت کرده حتی یک شب مادرم را آورد خونمون و کلی داد و بیداد کرد و توهین به دایی ام کرد که چرا این حرف رو به زنه من زده بعد به من گفته که حقی نداری خونه مادرت و خاله وداییت و ... بری اولش گفتم چون من خواهر و برادر ندارم اونها حکم خانواده من رو دارند که جبهه گرفت که الا و بلا نباید بری من هم بدون اینکه بخوام باهاش لجبازی کنم قبول کردم ولی هنوز با اخم و ناراحتی با من برخورد میکنه میخواستم راهنماییم کنید که چه رفتار و عکس العملی باید نشون بدم چون دوست ندارم بیگدار به آب بزنم و اوضاع رو از این خراب تر بکنم.
در ضمن همسرم خیلی مهربون و منطقیه ولی من بلد نیستم که چطوری باهاش برخورد مناسب داشته باشم و این اولین باری هست که همسرم همچین واکنشی از خودش نشون میده دوست ندارم دیگه بخواد این اتفاق ها بیوفته.
ممنون میشم راهنمایی ام کنید.اجرتون با حضرت زهرا[س]