سلام.مشکل من با فرزندپیش دبستانی ام است.پسرم بسیار حرف گوش نکن بوده و هست.برادر یکساله اش را بسیار اذیت میکند.با انکه حسادتش را درک میکنم و مدام سعی دارم به آن دامن نزنم باز ناتوانم.او به محض برگشت از پیش دبستان با حمله به سمت کودک و تکان های شدید دست بچه ویاپرتاب کردن اسباب بازیهای او و لوس بازی حرف زدن و داد و بیداد شروع به برهم زدن آرامش کودک که از صبح در نبود برادر بزرگش داشته٬سعی میکند توجه مرا به خودش جلب کند.منهم با حوصله خودم را تا حد امکان به بیخیالی میزنم و تلاشم را میکنم که کار به دعوا یا خدایی نکرده کتک نرسدو مدام هواسش را پرت میکنم.ولی او آنقدر بر این حرکات شدید و تکانشی پافشاری میکند تا مرا از کوره به در ببرد.و حالا مرحله گریه هایش شروع میشود که شما منو زدی و....و مجدد شروع میکند.
باور کنید گهگاه از فرط ناتوانی شروع به گریه میکنم.هنوز اصصصلا سر سفره نشستن و غذا خوردن را بلد نیست.در هر وعده غذایی با تدبیری جدید سعی در جذبش به سفره و غذا میکنم ولی او همچنان به پریدن از روی دیواره اوپن آشپزخانه و مبلمان ادامه میدهد و انگار اصلا سفره را نمیبیند حتی در اوج گرسنگی.
خلاصه آنکه من تمام این مشکلات را حتی قبل از پسر دومم با او داشته ام و حالا مشکلاتم ده برابر شده اند.پسرم هیچ پیشرفت اخلاقی نداشته و روز به روز بر مشکلاتش اضافه میشود و من مستاصل تر میشوم.
ضمنا بسیار مودب است و حرف های بی ادبی و ..نمیزند فقط شیطونی بیش از اندازه اش باعث شده شهره آفاق شود و همه جا به عنوان بچه ای بد از او یاد شود.این عدم آرامش ومدام عصبی بودن و فریاد زدن هتیم باعث شده که ارتباطم با شوهرم نیز تحت الشعاع قرار گرفته واو نیز مدام عصبی است.خواهشا کمکم کنید و در صورت امکان ذکر یا دعایی برای ارامش به من ارائه دهید.