سلام و خسته نباشید به شما بزرگواران
من شش سال ازدواج کردم الان پسر 1ساله دارم
ما از اوایل خیلی باهم مشکل داشتیم شوهرم همیشه زور میگه بهم با خانوادم رفت و امد نمیکنه چند بار بهم خیانت کرده بهم دروع میگه هر ازگاههی و مشکلات دیگه ازین قبیل، ادم خیلی سرسختیه یعنی زندگی به کام ادم تلخ میکنه یه جورایی خودم گرم مزاجم اما ایشون از دوران بارداریم نسبت بهم سرد شده ،من همیشه با گذشت وصبوری زندگیمو چرخوندم سعی کردم ارامش برقرار باشه تو خونه،اما ایشون سر مساعل ریز تندی میکنه فریاد میکشه حتی چندروز پیش میخواستیم بریم بیرون یه کلام بهش گفتم همش ادمو هل میکنه چنان دادو بیداد کرد و حتی بهم ناسزا گفت با مشت کوبوند تو صورتم دل من خیلی شکست ، باهاش اروم و ملایم صحبت کردم در مورد نیاز جنسیم که بهش توجه کن جوابش این بود بهم که از چشمش افتادم چون اصولشو رعایت نکردم منی که این همه با گذشت و ارامش باهاش برخورد کردم تو مشکلاتمون صبوری کردم قانع بودم و... من تو خانواده شوهرم تو خوب بودن زبانزدم همشون دوستم دارن و همیشه میدونن پسرشون مقصره تو زندگیمون ،اون همیشه زندگی به کام من تلخ میکنه با سخت گیریاش
حالا دیگه نمیدونم چیکار کنم بهش گفتم بریم پیش مشاور اما حاضر نمیشه بیاد واقعا به در بسته خوردم حس میکنم خودمم نسبت بهش سرد شدم و فقط به خاطر پسر 1 سالم دارم زندگی میکنم کمکم کنید خواهش میکنم