همسرم ناگهانی عصبانی میشه

Question

باسلام خدمت استاد گرامی اگه میشه خواااهش میکنم همه متنمو بخونین من واقعا نمیدونم چجوری باید زندگیمو خوب کنم

من یه مشکل بزرگی با همسرم دارم و اونم اینه که نمیتونه بهم نه بگه و یه کاری که ازش میخامو واسم میکنه ولی بعدش دنیا رو واسم جهنم میکنه و میگه ازم خسته شده و حوصلمو نداره و خیلییی حرفای ناامیدکننده دیگه و وقتی بهش میگم چرا از اول بهم نه نمیگی میگه چون تو غر میزنی و حوصله ندارم در حالیکه اصلا اینجوری نیست و من انقد دوستش دارم که اگه بفهمم خستس مثل پروانه دورش میچرخم و اینو من نمیگم بلکه همه میدونن که من چقد واسم مهمه که تو زندگیمون احساس ارامش و خوشبختی کامل بکنه مثلا من دو روزی میشه که سرماخوردم کلا تو فصل سرما زود سرمامیخورم ولی کاری نکردم متوجه شه حالم بده تا حس نکنه من همش مریضم دیروز مرخصی داشت و من ظهرش بهش گفتم بریم نمایشگاه مبلمان؟واون گفت باشه بریم من از کجا باید میدونستم دلش نمیخواد بیاد کلا باید همیشه حدس بزنم که چی میخواد و چی نمیخواد بلافاصله بعد اینکه از خونه دور شدیم متوجه شدم ناراحت شدهو هر چی گفتم بریم خونه گوش نداد نمایشگاهو که مرگم کرد و هر چی دلش خواست گفت ولی من هیچ حرفی نزدم و کلییییی هم ازش عذر خواستم و عذاب وجدان گرفتم   هر چی خواست گفت و اخر شب ازم عذر خواست واسه حرفاش منم قبول کردم و باازم عذر خواستم ازش  خواهش کردم بهم همون اول بگه نه و من درکش میکنم و ناراحت نمیشم اخر شب حالم بد شد و سردرد خیلی بدی گرفتم و صبح گفت بریم دکتر بهش گفتم خوب میشم ویا خودم فردا میرم دکتر ولی گوش نداد و رفتیم برگشتنی دوباره شروع کرد که اگه دیروز نرفته بودیم امروز اینجوری نمیشد که باز بخوایم بریم دکتر منم دیگه خیلی ناراحت شدم و دلم شکست و زدم زیر گریه که انقد بهم غر نزن من که واسه دیشب عذر خواستم و اونم جیغ کشید که چرا من همش گریه میکنم یا گریه میکنم یا مریضم در حالیکه خدارو شاهد میگیرم اینجوری نیس من همیشه در حال سورپرایز کردنش و شاد کردنشم طوری شده که اصلا درباره مشکلاتمم باهاش حرف نمیزنم که ناراحت نشه و خوشحال باشه و گزاشت و رفت و بهم گفت ازم خسته شده برم خونه مادرم و 10 سالم نیام و ازم فرار میکنه من خیلییی غمگینم و نمیدونم واقعا باید چه رفتاریو داشته باشم و بعدم رفت هر چیم من گفتم مگه من چیکار کردم که ازم فرار میکنی هیچی نگفت اخه وقتی ادم چنین حرفایی میشنوه نمیتونه بخنده که خوب گریه میکنه من شب اومد نمیدونم چه رفتاری داشته باشم این مشکلیه که همیشه واسه من پیش میاد ماهی چند بار  سر هر مسئله ای خرید بیرون و...بعدشم تا 5 روز همسرم باهام حرف نمیزنه..

Answer 1

این مسایل و مشکلات در بسیاری از زندگیها وجود دارد و مساله مهمی نیست. مشکل بیشتر در انتظارات همسرتان از شماست که کمی غیر واقعی است. اولا  برای مدتی با خود سعی کنید تا کمترین حخاوسته ممکن را از او داشته باشید و بگذارید او خودش پیشنهاد بیرون یا خرید را بدهد. با این روش دعوا ها به کمترین حد ممکن می رسد. از طرفی باید از او بپرسید که زمانی که او پیشنهادی می دهد و شما قبول  میکنید آیا شما حق دارید با او دعوا کنید؟! یعنی خودش را جای شما بگذارد.  خیلی با محبت به او بگوئید که این روش بعث دوری شما از او می شود و شما از این به بعد سعی می کنید دیگر از او چیزی نخواهید و ادامه این روش از علاقه او در دل شما می کاهد. بگوئید که تا وقتی خودت پیشنهاد چییزی ندهی من از تو چیزی نمی خواهم و این کار را واقعا انجام دهید تا او خودش اشتباهش را قبول نماید. این مشکل او ممکن است از حساسیت زیاد او یا روش تربیت خانوادگی باشد که برای اصلاح  حتما باید به مشاور یا روانشناس مراجعه نماید. اما کمکی که شما می توانید به او بکنید تا سریعتر اصلاح و بهبود اتفاق بیفتد این است که در صورت اتفاق دوباره به جای عذرخواهی باید خیلی جدی و صریح اشتباهش را به او یاداوری کنید و اصلا عقب نشینی نکنید تا او بداند اشتباه خودش بوده که بیهوده کاری را قبول کرده که دوست ندارد. پس از آن حتی اگر او قهر کرد شما با محبت معمولی برخورد کنید ولی عذرخواهی نکنید چون اشتباهی نکرده اید. فقط حتما حتما یادتان باشد قبلا از درخواست یا هر چیز دیگر  از او بپرسید که آیا واقعا مایل به این کار هست یا قرار است بعد از آن دعوا کند؟!! وقتی خیلی واضح بپرسید او راحت تر حسش را بیان می کند. البته اگر خواسته هایتان را کم و  کمتر نمایید بهتر است.