سلام من 22 سالمه و نامزدم 27 سالشه ما 8 سال همدیگرو دوست داشتیم و حالا خداروشکر به هم رسیدیم اما من یه حساسیت هایی دارم که حس میکنم مشکل از خودمه و هرکاری میکنم نمیتونم کنترلشون کنم خواهش میکنم کمکم کنید
مثلا یکی از جاری های من یکم راحته و زیادی با شوهرم شوخی میکنه و باهاش حرف میزنه منم واقعا عصبانی میشم از این وضعیت خیلی به حجابش توجه نمیکنه و همیشه آرایش میکنه و خونه داری و آشپزی خوبی هم داره طوری که نامزده منم این چیزارو میدونه مثلا یه روز که مادرشوهرم اینا خونه نباشن برادرشوهرم زنگ میزنه و نامزدمو دعوت میکنه خونه ومن حسابی حرص میخورمو فکرم خراب میشه که الان جاریم پیش شوهرم چی پوشیده چی درست کرده چی میگه از طرفی هم نمیتونم بهش بگم اونجا نرو چون خونه داداششه و رابطش هم با داداشش خوبه
حساسیت من فقط جاریم نیست حتی با فیلم دیدن نامزدمم مشکل دارم با بیرون رفتنشم مشکل دارم در کل فقط دوست دارم شوهرم فقط منو ببینه و با من باشه
خودمم میدونم حساسیتام زیادیه ولی حس میکنم بخاطر دوست داشتن زیادیه حالا برعکس نامزدم خیلی عاقل و منطقیو بی خیاله حساسیتای بیخود نداره مثلا دانشگاه رفتن من اذیتش میکنه و به روی خودشش نمیاره و میگه تموم میشه بالاخره
ولی من حتی یه ثانیه هم تمیتونم ببینم شوهرم بره دانشگاه
یا مثلا چندوقت پیش میخواست با پسرعمش بره تهران خونه عموش ولی من نذاشتم خودمم از این سخت گیریام بدم میاد ولی نمیتونم خودمو کنترل کنمو به روی خودم نیارم
یا وقتی توی ماشین داریم دور میزنیم همه حواسم بهشه که نگاه کجا میکنه خدانکنه یه حرف بزنه زود بد برداشت میکنم هرچی قسم میخوره که من منظورم یه چیز دیگس دلم آروم نمیشه
بهش اعتماد دارم میدونم پاکه اصلا در قیدوبند زن و دختر نیست ولی بازم حساسم ببخشید خیلی طولانی شد ولی خواهش میکنم کمکم کنید