سلام و خسته نباشید ، دختری هستم 23 ساله ،از سال 89 در اقوام خواستگاری داشتم که از نظر مسایل مذهبی و شغلی مناسب ولی خانواده ام با وی مخالف بودن به علت اصرار های پی در پی از سوی خواستگارم خانواده ام به او قول دادند که به محض مهیا شدن شرایط اجازه ازدواج مارا بدهند به شرطیکه از اقوام کسی متوجه این قول نشود ،
از ان سال خواستگارم بارها نزد پدرم رفتن و پدرم هر بار میگفتند که قول داده اند و سر حرفشان هستند ولی الان شرایط مناسبی ندارند به همین شیوه تا امسال سپری شد اما امسال بعضی از اقوام متوجه قول پدرم شدند و پدرم به خواستگارم بعد از سالها جواب منفی دادند و گفتند بابت قول داده شده اشتباه کرده بودند ،البته در این چند سال خانواده من مطلع بودند که من با وی رابطه دارم حتی هدایایی از طرف ایشان را برایم قبول میکردند ،
به نظر شما الان بعد از گذشت این مدت و اینکه ما به هم عادت کرده ایم و یک دیگر را دوست داریم چه کنیم ؟
در ضمن علت مخالفت پدرم خانواده وی بود که میگفتن با ما تفاوت دارن اما همیشه میگفتند خودش پسر خوبی است ،