0 امتیاز
458 بازدید
در جهان بینی اعتقادی توسط
اگر در خود قرآن گفته شده ما این قرآن را به زبان ساده بیان کردیم پس چه احتیاجی ب مفسر قرآن هست؟؟ فقط معصومین باید قرآن را تفسیر کنند یا علما هم اجازه تفسیر دارند؟؟

2 پاسخ

0 امتیاز
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
تفسير از واژة فَسَرَ به معناي روشن كردن و آشكار ساختن است و در اصطلاح، عبارت است از: زدودن ابهام از لفظ مشكل و دشوار، كه در انتقال معناي مورد نظر، نارسا و دچار اشكال است.
 
همين نكته مرز بين تفسير و ترجمه است؛ زيرا ترجمه در جايي است كه معناي لغوي لفظ را روشن نيست. ولي تفسير آن است كه در عين روشن بودن معناي لغت، هم چنان هاله‌اي از ابهام بر چهره ي آن نشسته است.
 
علّامه ي طباطبايي فرمود: تفسير عبارت است از روشن كردن معاني آيات قرآن كريم و كشف مراد و مدلول آن ها.
 
اهميّت و جايگاه علم تفسير:
اهميّت و جايگاه علم تفسير: علم تفسير در مقايسه با علوم ديگر، مي‌تواند چنين باشد:
 
الف. از نظر موضوع: چون موضوع آن كلام خداوند است و سرچشمه ي تمام حكمت‌ها در آن است. ماجراي پيشينيان و هرچه از عمر آن هم مي‌گذرد كهنه نخواهد شد و عجايب آن پايان ناپذير است.
 
ب. از نظر غرض و فايده: از جهت هدف و غرض، استوارترين و با بركت ترين علوم، علم تفسير است، كه فاني نمي‌شود.
ج. به خاطر شدّت نياز:  هر كمال دنيوي و ديني، دور يا نزديك، به علوم شرع نيازمند است و به معارف ديني احتياج دارد و آن نيز متوقّف بر كتاب خدا مي‌باشد.
 
علل نيازمندي به تفسير
با اين مقدمه ، به جواب سؤال، پرداخته مي شود. علل نيازمندي به تفسير را مي‌توان در چند مورد خلاصه نمود:
 
1. فقدان آگاهي‌هاي لازم بشري:
يكي از علل مهمّ نيازمندي به تفسير، ضعف دانش بشر است. فهم قرآن كريم، منوط به برخورداري از معلومات گونه گون است كه فقدان هر يك، فهم قرآن كريم را دچار ابهام ساخته و نيازمندي به تفسير را ضروري مي‌سازد … بررسي‌هاي قرآني و تاريخي نشان مي‌دهد كه در زمان نزول نيز، پاره‌اي از واژگان قرآني براي جمعي از مخاطبان قرآن کریم مبهم بوده و آنان از معناي آن بي‌اطّلاع بوده‌اند.
 
به عنوان مثال، هنگامي كه از ابوبكر معناي «كلاله» را پرسيدند، آن را نمي‌دانست و گفت: « به رأي خود مي‌گويم اگر صواب باشد، از خداست و اگر خطا باشد از من و شيطان است.» و يا وقتي معناي «أبّا» را از عمر پرسيدند،‌گفت: از تعمّق و تكلّف نهي شده‌ايم. در اين گونه موارد، فهم آيات قرآن كريم، نيازمند دستيابي به معناي واژگان مورد نظر است و دستيابي بر معاني عرفي اين واژگان، بخشي از تفسير قرآن به شمار مي‌آيد.
در پاره‌اي از موارد نيز، ناآگاهي از شرايط و اسباب نزول، معنا و مقصود از آيه را در هاله‌اي ابهام فرو مي‌برد و سبب نيازمندي به تفسير مي‌شود.
 
گاه نيز در قرآن كريم، استعارات و تشبيهات ظريفي به كار رفته است كه با دانش كافي و تبحر و تسلّط بر موارد كاربرد، مي‌توان به آن دست يافت، اين گونه موارد براي افراد عادي مبهم و نيازمند تفسير است.
 
عدم آگاهي از مصداق خاصي كه در برخي آيات مورد نظر است. و عدم آگاهي و مهارت كافي در فهم معناي الفاظ مشترك و كاربردهاي مجازي و شناخت قراين پيوسته و ناپيوسته آيات، مانند ارتباط يا عدم ارتباط آيات با يكديگر (سياق) و روايات ناظر به آيات، امور ديگري است كه در زمينه‌هاي نيازمندي به تفسير را فراهم مي‌سازد.
 
 
2. معارف بسيار زياد و الفاظ محدود:
قرآن كريم، در بيان مطالب، از حداقل الفاظ و جمله‌ها براي قالب ريزي معاني عميق استفاده كرده است. اين كتاب تمام معارفي را كه بشر براي سعادت خويش به آن نيازمند است، در حجم بسيار اندك از الفاظ و عبارات، ارايه كرده است و اين امر سبب شده كه فهم بخشي از آيات نيازمند تأمّل و دقّت بيشتر و تحقيق عميق‌تري براي پي بردن به مقصود خدا باشد و از اين رو ضرورت تفسير را ايجاب مي‌كند.
3. محتواي بلند در قالب الفاظ متداول:
در قرآن كريم، علاوه بر آياتي كه به امور جهان مشهود مي‌پردازد، آياتي وجود دارد كه از حقايق ماوراي اين جهان سخن مي‌گويد. اين آيات، حقايق فراتر از اين جهان را در قالب الفاظي كه براي تفهيم و تفاهم امور اين جهان وضع شده‌اند، ارايه مي‌كند و اين امر سبب مي‌شود كه فهم مقصود خداوند از آن آيات، براي همگان ميسّر نباشد و براي پي بردن به آن، تلاش فكري ويژه، همانند تفسير ضرورت يافته است.
4. آميختگي و پراكندگي مطالب:
يكي ديگر از ويژگي‌هاي قرآن كريم، آن است كه مطالب آن دسته‌بندي موضوعي ندارد و اين گونه نيست كه اين كتاب تمام سخن خود درباره ي يك موضوع را يك جا و در فصل معيّني بيان كرده باشد، بلكه در هر صفحه‌اي از آن و گاه در هر آيه‌اي از آن، از موضوعات متعدد و مطالب مختلفي سخن به ميان آمده است. اين امر نيز، از جمله اموري است كه نياز به تفسير را ضروري مي‌سازد.
5. فاصلة زمان با نزول قرآن کریم:
هر چند گذشت زمان، از جهت پيشرفت‌هاي علمي و رشد استعداد و قوه ي ادراك بشر و يا پيش آمدن وقايعي روشنگر، ممكن است موجب روشن‌تر شدن معناي بعضي از آيات و آشكار شدن مقصود از آن گردد، ولي از جهت ديگر فاصله زماني از اموري است كه نياز به تفسير را تشديد مي‌كند، زيرا از يك سو احتمال تغيير معاني كلمات و فاصله گرفتن از اوضاع و شرايط زمان نزول آيات، آگاهي از مفاد استعمالي آيات در آن زمان و فهم معناي مراد از آن را مشكل نموده و از سوي ديگر، اختلاف نظرها و تشكيك‌ها و ترديدهايي كه به تدريج از طرف مفسّران و يا مغرضان، در مورد قرآن كريم، مطرح مي‌شود،  معاني مراد از آن را در هاله‌اي از ابهام قرار مي‌دهد.
6. نيازها و ضرورت‌هاي ويژه ي‌ هر عصر:
هر عصري ويژگي‌ها، ضرورت ها و تقاضاهايي دارد كه از دگرگون شدن مكان و زمان و پيدا شدن مسائل جديد و معاني تازه در عرصه ي زندگي سرچشمه مي‌گيرد.
هم چنين هر عصري مشكلات و پيچيدگي‌ها و گرفتاري‌هاي مخصوص به خود دارد كه آن نيز از دگرگوني اجتماعي و فرهنگ‌ي كه لازمه ي تحوّل زندگي و گذشت زمان است مي باشد.
اين مسائل بخش مهمّي از روح و جان آن ها را اشغال كرده است. امّا طبيعي است كه همه ي اين ها به صورت استفهام است و براي جواب گويي به اين خواسته‌ها، نخستين گام، برگرداندن ميراث علمي و فرهنگي اسلام به زبان روز و پياده كردن همه ي آن معاني عالي از طريق زبان عصري در روح و جان و عقل نسل كنوني است و گام ديگر استنباط نيازها و تقاضاهاي ويژه اين زمان و مكان از اصول كلّي اسلام مي‌باش
0 امتیاز
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
تاریخچه تفسیر در صدر اسلام
هذا القرآن انما هو خط مستور بین الدفتین لا ینطق بلسان، و لابد له من ترجمان و انّما ینطق عنه الرجال.
(حضرت علی (ع) )
ساده انگارانه است اگر کسی بگوید: قرآن نیاز به تفسیر ندارد، چون به زبان عربی نازل شده و روش های بلاغت این زبان را به کار گرفته و هر کس با اسلوب زبان عرب آشنا باشد می تواند خود قرآن را تفسیر کند. برخی از نویسندگان مثل ابن خلدون چنین نظری ابراز کرده و نوشته است: «و اما التفسیر، فاعلم أن القرآن نزل بلغه العرب و علی اسالیب بلاغتهم فکانوا یفهمونه و یعلمون معانیه فی مفرادته و تراکیبه. » (1)
ولی تدبر در قرآن، نشان می دهد که بسیاری از معارف ارجمند قرآن را هر چند شخص از دانش ادبیات عرب و فنون آن بهره مند باشد، بدون تفسیر و بیانات مفسران واقعی نمی تواند دریافت نماید.
به فرمایش حضرت علی (ع): این قرآن خطی است مکتوب که زبان گویایی ندارد و نیاز به ترجمان و مفسر دارد و تنها راد مردانند که می توانند سخنگوی آن باشند. (2)
علاوه بر این که مطالعه قرآن شاهد گویایی بر نیازمندی به تفسیر است؛ بیانات بزرگان دین نیز نشان می دهد که قرآن از حیث اشتمال بر معارف و معانی از سطح همنواختی برخوردار نیست. به این بیان که: گرچه برخی از معارف قرآن را همه می توانند درک کنند اما برخی از معارف قرآن قابل فهم مستقیم برای همگان نیست و باید تفسیر شود تا در دسترس فهم قرار گیرد.
در روایتی از حضرت علی (ع) آمده است که: خدا کتاب خود را به سه قسم تقسیم کرده است:
1- قسمی که جاهل و عالم می توانند به آن معرفت پیدا کند.
2-قسمی که فقط کسانی که اندیشه ی پاک، احساسی لطیف و قدرت تمیز (درست از نادرست) را دارند، درک می کنند همچون کسی که خدا او را جهت قبول اسلام، شرح صدر عطا فرموده است.
3-و قسمی که عمق آن را درک نمی کند مگر خدا، فرشتگان و راسخان در علم. (3)
نیز در کتاب های تفسیر و علوم قرآنی که اهل سنت نوشته اند؛ تقسیماتی برای قرآن از جهت درجات و مراتب معانی و معارف آن صورت گرفته است که نزدیک به روایات شیعی است. (4)
با همین اختلاف سطح معارف و معانی قرآن (که هر شخص با مختصر تدبر در این کتاب آسمانی متوجه آن می شود و نقل های فراوان از طریق شیعه و تسنن آن را تأیید می نمایند؛) نیازمندی به تفسیر قرآن ثابت می شود.
ولی در عین حال برخی معتقد بوده اند که نیازی به تفسیر قرآن نیست چنان که از ابو عبیده معمربن مثنی نقل شده است: «انما القرآن بلسان عربی مبین، فلم یحتج السلف و لا الذین أدرکوا وحیه، الی النبی (ص) ان یسالوا عن معانیه، لانهم کانوا عرب الالسن، فاستغنوا بعلمهم عن المسأله عن معانیه و عما فیه مما فی کلام العرب مثله من الوجوه والتخلیص. » (5)
یعنی: قرآن به زبان عربی مبین نازل شده و لذا گذشتگان و کسانی که وحی را درک کرده اند به پیامبر (ص) نیاز نداشتند تا از معانی قرآن از وی سؤال کنند، آنان عرب زبان بودند و به همین خاطر از پرسش معانی قرآن و از آن چه در کلام عرب همانندی با قرآن داشته بی نیاز بوده اند.
قابل ذکر است که آن چه از اصحاب نقل شده با کلام معمر و ابن خلدون و امثال آنان در تعارض است زیرا از عمربن خطاب نقل شده که به پیامبر (ص) عرض کرد: «یا رسول الله (ص) انک تأتینا بکلام من کلام العرب و ما نعرفه و لنحن العرب حقا. فقال رسول الله (ص) ان ربی علمنی فتعلمت و ادبنی فتأدیب. » (6)
یعنی: ای رسول خدا شما از لغت عرب کلماتی می آوری که ما نمی دانیم و حال آنکه ما عرب خالص هستیم، پیامبر (ص) فرمود: پروردگارم مرا تعلیم داد و من فرا گرفتم و به تربیت من پرداخت و متأدب شدم.
مضافا به این که خود قرآن پیامبر (ص) را به عنوان مفسر و مبین معرفی کرده است: (و انزلنآ الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم) (سوره نحل، آیه 44)
گرچه نیازمندی به تفسیر قرآن نیاز به آوردن دلیل ندارد اما به اختصار به دلایلی چند اشاره می کنیم:
الف) اشتمال یک متن بر معانی و معارف بلند باعث می شود که انسان در فهم آن متن نیز به تفسیر و شرح آن پیدا کند. و قرآن مشتمل بر معارف بلندی چون معارف مربوط به توحید، معاد و سایر آنها است که فهم بشر به لحاظ تعلقات مادی نمی تواند بدون تفسیر و تبیین پیامبر (ص) و راسخان در علم به عمق آنها دسترسی پیدا کند.
ب) حقایق وحیاتی قرآن، به زبان عربی نازل شده است؛ و هر زبانی از جمله عربی مشتمل بر مجاز، اشتراک و معانی التزامی است، و در این گونه موارد نیاز به تفسیر می باشد. چنان که برخی از سؤالات اصحاب از پیامبر (ص) مربوط به این گونه موارد است.
ج) اشتمال قرآن بر حقایق باطنی و لایه های معنوی و درونی (که مورد اتفاق فریقین است) ایجاب می کند که این متن آسمانی مورد تفسیر و تبیین راسخان در علم قرار گیرد و بدون این تفسیر برای بسیاری از مردم قابل فهم نباشد.
د) نحوه جمع قرآن توسط حضرت علی (ع) که علاوه بر تنزیل قرآن؛ تأویل و تفسیر آن را نیز در برداشته بیانگر این حقیقت است که به این بیانات تفسیری و تأویلی نیاز بوده است وگرنه حضرت اهتمام به این امر نمی فرمود.
ه) سیره پیامبر (ص) و اصحاب در تعلیم و تعلم قرآن: براین بوده است که علاوه بر قرائت قرآن به آموزش و فراگیری معانی و نحوه عمل به مقتضای آن اهتمام می ورزیده اند و چنان که در بخش قبلی گذشت؛ حضرت علی (ع) فرموده است: پیامبر (ص) تمام آیات قرآن را به من آموخت هم تأویلش را و هم تفسیرش را و قاریان بزرگ قرآن به این امر تصریح کرده اند که قرآن را در زمینه های قرائت، معانی و معارف آن با هم فرا می گرفته اند: «انهم کانوا اذا تعلموا من النبی (ص) عشر آیات لم یتجاوزوها حتی یعلموا ما فیها من العلم و العمل، قالوا: فتعلمنا القرآن، و العلم و العمل جمیعاً» (7) سیوطی گفته است: به همین خاطر، اصحاب زمان مدیدی را برای فراگیری و حفظ یک سوره، صرف می کردند. (8)
با توجه به آنچه گذشت روشن می شود که تفسیر قرآن امری ضروری است. این نیاز از سیره پیامبر (ص) و صحابه روشن می شود و از طرفی عدم توجه به تفسیر قرآن و خودداری از تفسیر و منع از آن، زیان های غیر قابل جبرانی را به حوزه تفسیر و علوم قرآن وارد کرده است.
پی نوشت ها :
1-ابن خلدون ، مقدمه، ص438.
2-نهج البلاغه، خطبه 125.
3-طبرسی، الاحتجاج ، ج1، ص376.
4-مراجعه شود به طبری، جامع البیان، ج1، ص75؛ زرکشی، البرهان، ج2، ص169.
5-ثعالبی، تفسیر الثعالبی، ج1، ص48. تلخیص عبارت است از تغییرات صرفی ونحوی که در کلمه وکلام بوجود می آید.
6-زرکشی، البرهان، ج1، ص284.
7-ثعالبی، پیشین، ج1، ص49؛ مجاهد، تفسیر مجاهد، ج1، ص68.
8-الاتقان ، ج2، ص 176. ابن ابی الحدید در مورد دلایل غموض حقایق قرآنی برای اصحاب مطالب جالبی دارد که جهت پرهیز از اطاله نقل نگردید مراجعه شود به شرح نهج البلاغه ، ج18. ص72-73.

منبع: اعرابی؛ غلاحسین، (1329)، تفسیر قرآن و بررسی جریان دوری گزینی و بازدارندگی از آن، قم، نشر آثار نفیس، چاپ اول
به قرآن ناطق (عج) - سیستم پرسش و پاسخ خوش آمدید, مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از کارشناسان و حتی دیگر کاربران عزیز این مجموعه!

4.3هزار سوال

4.9هزار پاسخ

673 دیدگاه

3 کاربر

10 نفر آنلاین
0 عضو و 10 مهمان در سایت حاضرند
بازدید امروز: 1494
بازدید دیروز: 3605
بازدید کل: 10548289
"راهنمای ارسال سوال" - به منظور بررسی سوالات مشابه خودتان بر روی علامت ذره بین کلیک کرده و کلیدواژه ای از مشکل و سوال خود را در سوالات جست و جو کنید. - بعد از اطمینان از غیرتکراری بودن سوالتان، به قسمت "پرسش سوال" بروید عنوان سوال خود را با حداقل 12 کاراکتر در قسمت عنوان سوال تایپ کنید - از دسته بندی ها ، دسته ی بانوان بصیر را انتخاب و با توجه به موضوع سوالتان زیر دسته مناسب را انتخاب کنید متن اصلی سوال را وارد کنید . - درصورت تمایل به دریافت جواب سوالتان از طریق ایمیل ، ایمیل خود را وارد کنید در غیر این صورت بخش مربوطه را خالی بگذارید برای اینکه سایت از حقیقی بودن سوال مطمئن شود ، تیک گزینه “I am not robot” را بزنید. - با کلیک بر روی گزینه پرسش سوال، سوال شما برای مدیریت ارسال می شود و در صورت صلاح دید پاسخ مناسب درج خواهد شد و شما در صفحه اصلی سوالات می توانید سوال و پاسخ خود را مشاهده کنید.
...