0 امتیاز
508 بازدید
در خانواده(تشكيل،تحكيم،تعالى) توسط
اینکه در سوره نسا گفته شده پیامبر با کنیزان ارتباط داشته باشند اگر اشتباه نکنم به نفع زنهاست چ دلیلی داره؟؟؟ چ دلیلی داره ب نفع کنیزان باشه و اینکه چرا خداوند ارتباط با کنیزان را آزاد گذاشته؟؟

2 پاسخ

0 امتیاز
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
كنيز كسي است كه در جنگ مسلمانان با كفار به اسارت مسلمانان در آمده باشد
در قران كريم ارتباط جنسي تنها با دو گروه جايز است
1.همسران
2.كنيزان
قران كريم در آغاز سوره مباركه مومنون مي فرمايد: «بسم الله الرحمن الرحيم قد افلح المومنون الذين هم في صلاتهم خاشعون و الذين هم عن الغو معرضون و الذين هم لزكوه فاعلون و الذين هم لفروجهم حفظون الا علي ازواجهم او ما ملكت ايمانهم فانهم غير ملومين»؛آيات 1-6 يعني تنها با همسران و كنيزان (ماملكت ايمانهم )مي توان رابطه جنسي برقرار نمود.
مراد از كنيزان, زنان غير آزادي بودند كه با خريدن يا اسير شدن در جنگ با كافران به دست مسلمانان مي افتاد با اين گونه زنان, بدون خواندن عقد ازدواج, مي توان رابطه زناشويي داشت. رجوع كنيد به تفسير نمونه, ج 14, سوره مؤمنون, آيات مربوطه جهت توضيح بيشتر توجه شما را به مطالب زير جلب مي كنيم: پيش از اسلام، جنگ و خونريزى‏ها به ميدان جنگ محدود نمى‏شد، بلكه اين ظلم و ستم به پس از زمان جنگ نيز كشيده مى‏شد؛ دو قبيله يا شهر يا كشور كه با هم نبرد مى‏كردند، تعدادى اسير نيز در كنار خيل كشته‏ها بر جاى مى‏گذاشتند.
به اين صورت كه كافرِ مرد، عبد ناميده شد و كافر زن، اَمَه يا كنيز، نامگذارى گرديد و هر يك تابع مقرراتى جداگانه گرديدند.
امّا اين كه، چگونه براى محرم شدن با كنيزها، نيازى به صيغه نيست؟ اولاً در اسلام، ازدواج(=نكاح) نياز به قراداد و پيمان(=عقد) دارد.
اين قرارداد، كاملاً رسمى بوده و چگونگى مقررات، الفاظ، آداب و محدوده‏ى آن را «خدا» تعيين مى‏كند. به اصطلاح، هر عقد نكاحى به «سبب» نياز دارد؛ و مهم داشتنِ آن سبب است نه اين كه سبب‏ها يكسان باشد.
مثلاً عقدِ ازدواج موقت و دائم متفاوتند امّا هر دو «سبب» براى محرم شدن‏اند. به همين ترتيب، گفته مى‏شود كه اين سبب و عقد در مورد كنيزها (به عنوان زنانِ كافرى كه اسير جنگى‏اند) نيز وجود دارد به نحوى كه اسلام، ازدواج دائم با غيرمسلمان را اجازه نداده، ولى ازدواج موقت را تجويز كرده (مطابق نظر اكثر فقهاء و مراجع تقليد). ولى در مورد زنِ كافرى كه در جنگ اسير مى‏شود، يك نوع سبب ديگرى قرار داده كه هر چند با ساير صيغه‏ها متفاوت است (همچنان كه در عُرف انسان‏ها نيز شكل تمام قراردادها يكسان نيستند) امّا در «سبب بودن» اشتراك دارند؛ و آن سبب، «مالكيت» نام دارد.
ثانياً: وقتى اسلام، برده‏ها را از مرگِ حتمى نجات داد و با تعالمى و قوانين‏اش موجبات آزادى آن‏ها را از مرگ فراهم نمود، در مقابلِ اين تسهيلات، به تنظيم ساير حالات و شئون نيز پرداخته. به عبارتى: وقتى جانِ آن‏ها را نجات داد، به طريق اولى اين حق را نيز دارد كه به سيستم‏سازى در مورد امور حقوقى و چگونگى زنده بودنِ آن‏ها بپردازد. به اين انگيزه كه با حفظِ حرمتِ اسيران، منفعت مالكان را نيز تضمين كند.
از اين رو حتّى به مالكان نيز اجازه نداده تا تعدّى و زياده‏طلبى كنند و در قالب قانونى 9 ماده‏اى، مكانيزم بهره‏گيرى از كنيز را مشخص نموده.
از اين توضيح مختصر به دست مى‏آيد كه:
كنيز، زنِ كافرى است كه در جنگ با مسلمين به اسارت درآمده
كلفت يا مستخدم، يك زنِ كارگر است كه جهت انجام كارهاى خانه، استخدام شده(بدون اين كه حرف از جنگ، كفر يا ايمان و... باشد).
اگر كنيز بخواهد نسبت به مالكِ خود، محرم بماند، بايد شرايط زير حفظ شود:
1. مالك، كنيزش را به ازدواج شخص ديگر درنياورده باشد.
2. مالك، كنيز را به ديگرى نبخشيده باشد.
3. اگر كنيز با شخصِ ديگرى ازدواج كرده باشد يا او را به ديگرى بخشيده باشند، پس از سپرى شدن مدّت زمان عده‏ى طلاق با شوهرش يا تمام شدنِ زمان بخشش، مجدداً كنيز بر مالكش حلال مى‏شود.
4. كنيز در حالِ گذراندن ايّام عدّه (عدّه‏ى طلاق از شوهر قبلى‏اش) يا ايام استبراء(در آنجا كه محلّل واقع شده)، نباشد.
5. قبلاً پدر مالك كنيز با كنيز، نزديكى نكرده باشد.
6. كنيز، بين چند صاحب مشترك نباشد.
7. قبلاً فرزند مالك و صاحب كنيز با او نزديكى نكرده باشد.
8. كنيز با مولايش قرارداد نبسته باشد كه پول خود را بدهد تا آزاد شود (در اصطلاح مُكاتَب نباشد).
9. كنيز، كاملاً تحت تصرّف مالك باشد.
در شرايط فعلي استرقاق و كنيز گرفتن مصداق ندارد.
توضيح بيشتر اين كه نظام هاي اجتماعي در هر دوران تابعي از مجموعه شرايط اقتصادي , سياسي , فرهنگي و ... مي باشد. همان گونه كه امروزه نظام كارگري و كارفرمايي و ... در جهان حاكم است و شرايط اقتصادي , اجتماعي , فرهنگي خاص آن را ايجاب نموده است . تا چند قرن پيش در تمامي جهان نظام برده داري روش مناسب براي اداره امور آن دوران بوده است ; به گونه اي كه هيچ نظامي در شرايط آن روز امكان جايگزيني آن را نداشته است . از اين رو مناسب ترين شيوه در شرايط آن روز, شيوه برده داري بوده است . بررسي زمينه هاي اين موضوع بسيار وسيع و گسترده و از مجال اين پاسخ خارج است . اسلام نيز با توجه به اينكه تغيير اساسي در سيستم اجتماعي آن روز نه ضروري بوده و نه ممكن , به اصل اين مسائله صحه گذاشت , ولي با وضع قوانين در چند جهت حركت كرده است :
1- تأمين حقوق افراد با وضع قوانين در مورد كيفيت استرقاق (بنده گرفتن) و تحريم آن جز در موارد خاص.
2- وضع قوانين در جهت حمايت از حقوق بردگان و تنظيم روابط صحيح بين مالك و برده .
3- ترغيب مردم به آزادسازي بردگان و وضع قوانيني براي حصول اين مقصود (مانند كفارات و شرايط عتق ). در مجموع اسلام شرايطي را براي بردگان فراهم ساخت كه آنان به مقامات و درجات مهم علمي و سياسي در جامعه اسلامي دست يافتند و حتي مدت ها حكومت ((مماليك )) بر بسياري از نقاط كشورهاي اسلامي پديدار شد. در حقيقت اسلام با فراهم آوردن شرايط انساني و عاطفي براي زندگي بردگان , بردگان را از سراسر دنيا مشتاق به پيوستن به جامعه اسلامي نمود و آنان در بازگشت به موطن خود همراه با آزادي، مبلغ و مروج اسلام مي شدند. اسلام راه برده شدن افراد آزاد را مسدود كرد و از سوي ديگر راه آزادي بردگان را گشود و مسلما يكي از عوامل دگرگوني نظام بردگي در جهان , نقش اسلام در اين زمينه بوده است . كنيزها نيز در اين بين مشمول همين قاعده و قانون بوده اند. آنان از كشورهاي ديگر كه در جنگ با مسلمانان اسير مي شدند, و يا به صورت تجاري وارد ممالك اسلامي مي گشتند, با فرهنگ اسلامي و مزاياي نجات بخش آن آشنا شده و بسياري از آنان همانند ديگر مردم در جامعه اسلامي زندگي مي كردند و مالكيت كنيز در حكم عقد ازدواج بود و موجب محرميت به مالك آن مي گرديد. بجاست بدانيم كه مادر برخي از ائمه ما كنيز بوده اند, حتي مادر امام زمان (عج ) نيز كنيزي رومي بوده است . سخن در اين مقوله بسيار گسترده مي باشد. اما توجه به اين نكته مهم است كه تنها عاملي كه در اسلام مجوز استرقاق (گرفتن بنده و كنيز) است موردي است كه كساني در جنگ با اسلام به عنوان دين حق اسير شده باشند و پرواضح است كسي كه به خداوند رحمان كفر ورزيده است و باز به اين حد هم بسنده نكرده است بلكه با دين حق مبارزه مي نمايد. آيا حق حيات براي اين گروه قائل شدن , جز از روي تفضل الهي است ؟! معذ لك , اسلام حق حيات اينان را تضمين كرده، كشتن اسير را جز در شدت درگيري و در معركه جنگ روا ندانسته است , لكن بايد اين افرادي كه از آزادي عمل خود سوء استفاده نموده عليه دين خدا قيام نموده در نبرد عليه دين خدا و مؤمنين به آن شركت جسته است , دايره فعاليت هايشان و آزادي آنها محدود گردد. با وجود اين آموزه هاي بسياري در اسلام براي رهايي آنان ارائه نموده است و براي تحقق اين آموزه ها نيز پاداش بسيار زيادي قرار داده است .
براي مطالعه بيشتر ر . ك :
1- تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج 6 (عربي) ج 12 (فارسي) ، ذيل آيت 116 تا 120 (سخني درباره بردگي و بردگي گرفتن)
2- اسلام و مسأله آزادي , بردگي , موسوي زنجاني
3- از بردگي روم قديم تا ماركسيسم , حجتي كرماني
4- فرآورده هاي ديني , ناصر مكارم
5- برده داري در روم باستان , بيدار فكر
6- حقوق بشر, اسدالله مبشري
7- نگاهي به بردگي , محمد علي گرامي
8- بردگي در اسلام , صادق ايرجي
0 امتیاز
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
به هر حال در مورد کنیزان و داستان استفاده جنسی از آن ها تامل و دقت بیش تری نیاز است تا حقیقت برخورد اسلام با این امر آشکار گردد. اصولا کنیزان از دو راه به جامعه اسلامی وارد می شدند:
1- زنانی که در میدان های جنگ شرکت می کردند و اسیر می شدند. (در قدیم در جنگ ها قبیله در جنگ در گیر بود؛ یعنی زنان و مردان و کودکان همگی اعضای میدان نبرد بودند. برای پیروزی بر طرف مقابل تلاش می کردند. سهم زنان کمتر از مردان نبود. وقتی یک طرف شکست می خورد، تمام مردان و زنان و کودکان و اموالی که در میدان بود، به اسارت طرف مقابل در می آمد.)
2- زنانی که قبلا در جامعه غیر اسلامی اسیر و کنیز شده بودند. برده فروش ها آن ها را به جامعه اسلامی می آوردند و می فروختند.
در خصوص گروه دوم در انتها بحث خواهیم کرد. اما در مورد گروه اول بر اساس تحلیلی که در مورد رویکرد منطقی در مورد این قبیل اسیران مطرح است، نه آزاد کردن آن ها به صلاح بود چون باز به دامان کفر بر می گشتند و آماده مقابله مجدد با اسلام می شدند و نه کشتن آن ها، چون برخلاف نگاه فرهنگی اسلام و برخلاف لزوم تلاش به جهت هدایت افراد ناآگاه ؛ اسارت و زندانی بودن دائم هم که تبعات منفی و مشکلات خاص خود را داشت و با مشکلات مالی صدر اسلام همخوان نبود.
در نتیجه لازم بود این زنان به نوعی در متن جامعه اسلامی حضور داشته باشند و نه آزادی مطلق داشته باشند و نه مانند اسیر محدود و منزوی شوند، به همین جهت به عنوان کنیز - البته با قوانین منصفانه و حقوق معین - در متن جامعه و در بین مسلمانان زندگی کرده و به خدمت گرفته می شدند تا زمینه شناخت اسلام و ایمان آوردن آن ها فراهم گردد؛ اما بهره مندی جنسی از آن ها را باید به مقتضای شرایط خاص در همان دوران و نتایج تحریم این مساله جستجو کرد.
اصولا بر اساس آموزه های قرآن روابط جنسی انسان تنها در دو قالب مورد تأیید شرع اسلام بوده است؛ در غیر این موارد، خروج از حیطه شریعت به حساب می آید. این دو قالب هم در سوره مؤمنون به روشنی بیان شده است. خداوند در آیات ابتدایی این سوره در بیان علائم مؤمنان می فرماید:
«وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ * فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ؛ (3)
مؤمنان کسانی هستند که دامن های خود را حفظ می کنند، مگر در برابر همسران شان یا کنیزانی که در تملک دارند که در این صورت مورد ملامت نیستند. هرکس بیش از این بطلبد، در زمره تجاوزکاران است». بر این اساس، روابط جنسی تنها در مورد همسران و یا کنیزان قابل تأیید شریعت است؛ البته با رعایت دیگر ضوابط و شرایطی که در این خصوص وجود دارد. در نتيجه همان گونه كه رابطه جنسي زن و مرد با عقد ازدواج حلال مي شود ، ملكيت هم يكي از راه هاي مشروع است و تفاوت ماهوي در مشروعيت روابط با عقد ازدواج ندارد.
اگر بنا بود که این زنان در جامعه اسلامی حضور داشته باشند و در عین حال هزینه آنان بر عهده خانواده های مسلمان باشد و در عین حال امکان ارتباط جنسی ضابطه مند بین ایشان و مولایشان نباشد، عملا انگیزه ای برای پذیرش آن توسط خانواده های مسلمان و نفروختن آنان نبود و در واقع هدف اصلی اسلام در مورد حضور ایشان در متن جامعه اسلامی حاصل نمی شد .
بعلاوه که در نگاهی واقع بینانه نیاز جنسی امری طرفینی است که در جامعه آن روز بسیار معقول تر و شفاف تر با آن برخورد می شد و به بهانه های واهی بر آن سرپوش نهاده نمی شد. اگر قرار بود این زنان در جامعه اسلامی حضور داشته و به مناطق خود باز نگردند، ولی بستر صحیح و ضابطه مند برطرف کردن نیازهای غریزی برای آن ها فراهم نمی شد، این امر می توانست زمینه ساز بروز جدی مشکلات و مفاسد بی شمار برای آن ها و جامعه باشد.
به علاوه مسائل مرتبط با هر جامعه ای را باید در همان فرهنگ و رسوم و در همان وضعیت خاص زمانی و مکانی مورد توجه قرار داد ؛ رفتار خشن و خشک در جامعه آن زمان با زنان به گونه ای بود که زن همانند کالایی از خانه ای به خانه دیگر منتقل می شد . با فوت همسر به عنوان ارث در بین وراث تقسیم می شد یا به بدترین اشکال از مردی به مرد دیگر می رسید .
در نتیجه اینکه زنی بعد از شکست قبیله اش با مسلمانان به جامعه اسلامی وارد شده و در تملک مردی مسلمان (که بر اساس آموزه های اسلامی با او رفتاری محترمانه و کریمانه داشته باشد) در بیاید، نه تنها غیر قابل تحمل و نامطلوب نبود، بلکه آن قدر مطلوب بوده که حتی مورد توجه زنان مشرک قرار می گرفت. برخی از آن ها از جامعه شرک آلود مکه فرار کرده، خود را به مدینه می رساندند و خواستار قرار گرفتن در پناه جامعه اسلامی می شدند.
البته لازم به ذکر است که در مورد رابطه جنسی مالک با کنیزش، چه کنیز عادی و چه اسیر، ضوابط معینی وجود دارد که برای برقراری رابطه و دوام آن رعایت همه آن ها ضروری است:
1. مالک، کنیزش را به ازدواج شخص دیگر در نیاورده باشد.
2. مالک، کنیز را به دیگرى نداده باشد.
3. اگر کنیز با شخصِ دیگرى ازدواج کرده باشد یا او را به دیگرى بخشیده باشند، پس از سپرى شدن مدّت زمان عده‏ طلاق با شوهرش یا تمام شدنِ زمان بخشش، مجدداً کنیز بر مالکش حلال مى‏شود.
4. کنیز در حالِ گذراندن ایّام عدّه (عدّه‏ طلاق از شوهر قبلى‏اش) یا ایام استبرا (در آن جا که محلّل واقع شده)، نباشد.
5. قبلًا پدر مالک کنیز با کنیز، نزدیکى نکرده باشد.
6. کنیز، بین چند صاحب مشترک نباشد.
7. قبلًا فرزند مالک و صاحب کنیز با او نزدیکى نکرده باشد.
8. کنیز با مولایش قرارداد نبسته باشد که پول خود را بدهد تا آزاد شود (در اصطلاح مُکاتَب نباشد).
9. کنیز، کاملًا تحت تصرّف مالک باشد. (4)
در نتیجه، همه این ضوابط و قوانین به شکلی تنظیم شد که در نهایت زنان بسیاری از جامعه شرک و کفر کنده شده، به جامعه اسلامی متصل گردند. در اکثر موارد پس از ورود این زنان در جامعه اسلامی و آشنایی با فرهنگ اسلام و جایگاه معینی که در نتیجه تعلق جنسی شان به مردان مسلمان پیدا می نمودند، اسلام آورده ،از ظلمت کفر بیرون آمدند. در زمان کوتاهی نیز آزاد شده ،به عنوان یک زن مسلمان آزاد به منزلت والایی دست یافتند.
در خصوص کنیزان موجود در جامعه هم در به نظر می رسد بخش عمده اهداف ذکر شده در بالا به این گروه هم مربوط می شود به علاوه که ضرورت باور به ارزشمندی آنان در فرهنگ جامعه و پذیرش روحی و روانی اصل آزادی و حریت توسط خود آن ها باعث شد که اسلام به شکلی زمان بندی شده زمینه خروج تدریجی این افراد از زمره انسان های پست در فرهنگ جامعه را به وجود آورده، آن گاه موجبات گرایش این افراد به اسلام و ایمان و یافتن منزلت فردی و اجتماعی را مهیا نماید تا با قوانین متعدد اسلام در مسیر آزادی ، هرگاه آزاد شدند، زمینه روحی و فکری مناسب و منزلت اجتماعی کافی برای یک زن آزاد بودن را داشته باشند.
پی نوشت ها :
1. رک : دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنياد دائرة المعارف اسلامي، چاپ اوّل، 1380،جلد 3، از صفحه 58 -61 .
2. وندیداد ، جزء نهم ،فرگرد ۳۸.
3. مؤمنون (23) آیه 5-7.
4. نجفى، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام‏ ، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت- لبنان‏، بي تا، ج 30، ص 284- 292 .
به قرآن ناطق (عج) - سیستم پرسش و پاسخ خوش آمدید, مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از کارشناسان و حتی دیگر کاربران عزیز این مجموعه!

4.3هزار سوال

4.9هزار پاسخ

673 دیدگاه

3 کاربر

31 نفر آنلاین
0 عضو و 31 مهمان در سایت حاضرند
بازدید امروز: 374
بازدید دیروز: 6368
بازدید کل: 10528939
"راهنمای ارسال سوال" - به منظور بررسی سوالات مشابه خودتان بر روی علامت ذره بین کلیک کرده و کلیدواژه ای از مشکل و سوال خود را در سوالات جست و جو کنید. - بعد از اطمینان از غیرتکراری بودن سوالتان، به قسمت "پرسش سوال" بروید عنوان سوال خود را با حداقل 12 کاراکتر در قسمت عنوان سوال تایپ کنید - از دسته بندی ها ، دسته ی بانوان بصیر را انتخاب و با توجه به موضوع سوالتان زیر دسته مناسب را انتخاب کنید متن اصلی سوال را وارد کنید . - درصورت تمایل به دریافت جواب سوالتان از طریق ایمیل ، ایمیل خود را وارد کنید در غیر این صورت بخش مربوطه را خالی بگذارید برای اینکه سایت از حقیقی بودن سوال مطمئن شود ، تیک گزینه “I am not robot” را بزنید. - با کلیک بر روی گزینه پرسش سوال، سوال شما برای مدیریت ارسال می شود و در صورت صلاح دید پاسخ مناسب درج خواهد شد و شما در صفحه اصلی سوالات می توانید سوال و پاسخ خود را مشاهده کنید.
...