باعرض سلام وخسته نباشيد.من سه سال نامزدم وخونه ي پدرم هستم وبناب دلايل مشکلات اخلاقيه همسرم عروسيمون عقب افتاده.شوهرم خيلي وابسته ي خونوادشه وقتي من بهش تذکرميدم وخيلي محترمانه ميکه که توميخاي من خونوادموبندازم.هميشه وقتي جروبحثمون شده طرفه خونوادشونکهداشته وحتي يکبارهم هوامونکه نداشته وپيش خونوادش بهم خيلي بي حرمتيا کرده وحتي خاسته کتکم بزنه.الان هم عيدميخاد عروسي بشه ولي سراخلاقش دعوامون شده وقهروهي ميکه ميخام طلاقت بدم خونوادم نميزارن.خانم کارشناس منومجبورکرد که دوشيزه نمونم تاعروسيمون وبناب اين دليل راضي ب طلاق نيسم واينکه شوهرموخيلي دوسدارم وفقط تنهامشکل اينکه شوهرم پيش خونوادش بهم توجه نميکنه ومنوحساس ميکنه.لطفا بهم کمک کنيد که اياجدايي بهتره يازندکي بااين جورادمي که همش فش ميده وحرف حرفه خودشه وبداخلاقه بي صبره وبه. زنوزندکيش .اهميت نميده.خاهشن بهم کمک کنيد.حتي جندباردست ب خودکشي خاستم بزنم فقط دلم بحال خونوادم سوحته.