سلام شوهرم با خانم پرستار مادرش که متاهل ویه دختر هم داره خیلی برخورد نزدیک داشت من هم میدبدم روی او حساس بو داز او دفاع میکرد خانمه هم پیش من حتا حرف هم نمیزد با شوهرم اما گاهی که شوهرم از دهانش در میرفت میگفت خانمه خیلی بیچاره است برام تعریف کرده چی کشیده وشوهرش بده وغیره من که میگفتم چرا برای شما درد دل میکنه میگفت به شما روش نمیشه و بعد هم اگه اعتراض میکردم به شدت عصبانی میشد خلاصه خیلی سختی کشیدم تا مادرش مرد ولی هنوز هم شماره خانمه تو گوشی ا بشوهرم هست واصرار داره که خونه ما که مادرش اونجا بود را اجاره کنه واصرار داره ارتبازش را با شوهرم قطع نکنه ضمنا شوهرم ظاهرا اهل مسجد و ولی قبل از ازدواج وبعداز اون وبعدازاشتباهات متعددی داشته چکار کنم. راستی. بیستو وهشت ساله ازدواج کردیم مت چهل وچهار سالمه شوهرم پنجاه وشش ساله یک دختر یازده ساله. ویک پسر هفت ونیم ساله هم داریم