با سلام ،
من خانم 26ساله هستم و يک ساله نامزد کردم.در اين مدت متوج خصوصيات بد ايشان شدم،اهل کار نيست،هر کاري ميکنيم سرکار نميره و دايم بهونه مياره،قرص ترامادون،متادون و... ميخوره. ميگه براي طولاني شدن زمان نزديکي ميخوره،در صورتي که اينطور نيست. هنگام عصبانيت يا فشارهاي زندگي هم از اين قرص ها ميخورن. طوري که متوجه شده بود که اگه نخوره بدن درد ميگيره. سيگار ميکشه،من يکي از شروطم براي ازدواجم اين بود که سيگار رو بذاره کنار،ولي تا الان که يک سال ميگذره هيچ اقدامي براي ترکش نميکنه. خيلي عصبي هستش،تو اين مدتي که نامزديم تقريبا 3/4بار من رو کتک زده. خيلي بد دهن هستش. تا از خواب بيدار ميشه به خانوادش فحش ميده. ميترسم همين رفتار رو بعد از ازدواج با من کنه. البته الان هم کم بهم فحش نميده. اصلا چيزي به اسم آبرو و احترام براش تعريف نشده. تا حالا با هر کدام از آشناها و دوستان من برخورد داشته بدجوري آبروم رو برده. اولين بار تو محل کارم با صداي بلند دعوا و داد و بيداد راه انداخت،با اينکه محل کارم بزرگ بود انقدر صداش بلند بود همه فهميدن. دومين بار تو يه عروسي که همه فاميلها و آشنايان خيلي نزديکمون بودن جلوي همه بلند سر يه موضوع کوچک دعوا راه انداخت و با صداي بلند جلوي همه فحش ميداد،از ترس دستشو گرفته بودم و آروم فشار ميدادم ميگفتم تو رو خدا آروم. ولي بدتر صداشو ميبرد بالا. اين موضوع چند بار ديگه هم اتفاق افتاد. با اينکه نيم ساعت طول نميکشيد و خودش پشيمون ميشد ولي ديگه فايده اي براي من نداشت،چون تو خانواده ما که خيلي آبرو و احترام گذاشتن مهمه،ايشون آبرو برام نذاشته بود. وقتي باهم جايي ميريم دايم بايد استرس داشته باشم که آبروم رو نبره،در صورتي که تا حالا حتي يک بار پيش اقوام خودش کوچکترين اتفاق اين مدلي بينمون نيفتاده و منککاملا بهشون احترام ميذارم. هر بار هم که آروم هستيم و ميخوام در مورد رفتاراي بدش صحبت کنم کهچچطور داره روي علاقه مون تاثير ميذاره و باعث سردي رابطه مون ميشه اصلا گوش نميده يا اينکه حرف رذ عوض ميکنه. وقتي هم که گوش ميده ميگه داري چرت ميگي،مگه من چکارت کردم؟مگه رفتم سرت هووآآوردم که ناراحتي و...
موضوعي که هست اينه که من رو خيلي دوست داره و من هم همينطور. يه مدت به صوت هاي چندتا روانشناس در مورد زندگي زناشويي گوش کردم،ارتباطمون بهتر شد. ولي فقط بخاطر اين بود که من دايم بي خيال رفتاهاش ميشدم و بهشون اهميت نميدادم،آبروم رو ميبرد،بي احترامي ميکرد،فحاشي ميکرد،سيگار ميکشيد،قرص ميخورد و..... هيچکدومش درست يا حتي يه کم بهتر نشد فقط من اهميت نميدادم که دعوامون نميشد. واقعا نميدونم بايد چکار کنم. لطفا شما کمکم کنيد