سلام مشاور گرامی
پس از سالها زندگی مشترک در حالی همیشه سعی داشتم همسر خوبی باشم و همسرم هم همیشه میگفت تو زن کاملی هستی و چیزی کم نمیگذاری به یکباره متوجه بیوفایی همسرم شدم . الان روزهاست که داغونم نمی دونم چطور باید ببخشم وبه زندگی عادی برگردم , ازنظر همسرم این موضوع چون به رابطه جنسی ختم نشده ودرحد گفتگو وگردش وچت کردن بوده مسأله بغرنجی نبوده من زیادی سخت گرفته ام نمیدونم دردمو به کی بگم و چطور به آرامش برسم . منی که الویت اول زندگیم همسرم بوده و تا حدی که توان داشتم در مسائل مشترک زندگی و رابطه جنسی و گرم بودن واحترام گذاشتن و بزرگداشت همسر کوتاهی نکرده ام به کلی تصورم از عشق و دوست داشتن و جوانمردی و پاکی نابود شده میخوام به خودم کمک کنم تا از این برزخ بیرون بیام تا دوباره بتونم با علاقه به همسرم نگاه کنم و حرف بزنم ورابطه داشته باشم ولی نمیدونم چطور ؟خواهش میکنم که بهم کمک کنید . درضمن مقاله ای در همین مورد درسایت شما خوندم ولی کمکی به روح وروان پریشانم نکرد