سلام خدمت شما بزرگوار و تشکر بابت وقتی که میگذارید,ان شاءالله خیر ببینین.
من از بچگی خیلی پر حرف و پر جنب و جوش بودم,و به خاطر زبونم همیشه و همه جا مورد توجه بودم,عاشق این بودم که توی جمع حرف بزنم و بگم و بخندونم.
حتی توی دانشگاه هم با وجودی که سعی میکنم حریم ها رو حفظ کنم اما مورد توجه اساتید و همکلاسیهام بودم و باید بگم که همیشه از این تایید شدن لذت میبردم.
متاسفانه چند ماهی,یا شاید چند سالی باشه که نمیدونم به چه دلیلی خیلی زود بهم برمیخوره,به محض اینکه ببینم توی جمع حتی یکنفر از من خوشش نمیاد,حسابی داغون میشم
خدا نکنه یک نفر دیگه مورد توجه جمع باشه,انگاری دارن منو فحش میدن با اینکار,به قدری عصبانی میشم که بعضی وقتا توی خلوت گریه میکنم!!
نمیدونم چرا تا این حد حسود شدم,حالم ازین اخلاقم بهم میخوره...
اینم بگم که آدم مذهبی هستم,متاسفانه ادعاش رو دارم...
حتی انتظار دارم بچه هام هم همیشه مورد توجه بقیه باشن,و اگه کسی از حتی بچه ی خواهرم من خاله ش میشم تعریف کنه,انگاری داره میگه بچه ی من بده!!
لطفا کمکم کنین.
من 30 سالمه,دو تا فرزند دختر و پسر 6 و 4 سال دارم