با سلام و خسته نباشيد
من ٦ سال است كه ازدواج كردم و از اوايل دوران عقد با خانواده همسرم اختلاف پيدا كردم... بخاطر مسائل جزئي ولي بسيار زياد تا جايي كه رفت و آمد كردن برايم بي اهميت شد ، چون ما خانواده اي هستيم كه خيلي پر رفت و آمديم و بسيار معتقد به صله رحم ولي خانواده همسرم اينطور نيستن و هربار كه از طرف خانواده من دعوت شدن خيلي دير آمدن يا اصلن نيومدن!
و مادرشوهرم كه از ابتدا انگار با من رقابت داشتن! واقعا دليل رفتارهاشون رو متوجه نميشدم، مثلا به همسرم ميگفتن تو بايد هفته اي يكبار تنها به خانه ما بيايي تا باهم درد دل كنيم!
همسر من بسيار آدم منطقي هستن و متوجه بدي اين رفتارها ميشدن و هميشه ميگفتن كه خانوادم بايد متوجه بشن كه من رو با تو بپذيرن.... اين رفتار ايشون خيييلي گران تموم شد هم خانواده شوهرم اصصصلا با ما احساس نزديكي نميكنن نه همسرم براشون مهمه كه اين روابط درست بشه الان اگر يك ماه هم همديگه رو نبينيم كسي مشكلي نداره!
البته اين رو هم بگم كه هروقت ميبينيمشون هر دوطرف خيلي با روي باز و خوشحالي با هم مواجه ميشيم و اين رفتار منافق گونه واقعا اذيت كنندس
من هميشه خودم رو مقصر ميدونم...و واقعا نميدونم چجوري فتار كنم؟