سلام. شوهر من خیانت کرده. وقتی می دونستم داره خیانت می کنه سعی کردم توجهمو بهش بیشتر کنم اما اون مدام بهتنه می گرفت.از من ایراد می گرفت و همش اذیتم می کرد. وقتی بهش گفتم می دونم با کی رابطه داره و آمارشو دادم ابراز پشیمونی نکرد. به رفتارهای زننده و بهانه جویانش ادامه داد این در حالی بود که پذیرفته بود رابطشو. پای طرفو از زندگیم بریدم با تهدیدش اما شوهر من با رفتار گستاخانش منو از خودش بیزار کرده. ازش متنفرم و فقط به خاطر بچم حاضر شدم مثل یک همخونه باهاش زیر یه سقف باشم. بدون رابطه. اما روزی نیست که به من متلکی نندازه و بهونه نگیره یا تهدیدم نکنه. از من حاضر نیست جدا بشه به خاطر خونه ای که چند سال قبل به نامم کرد. مدام منو تهدید می کنه که باید خونمو بهم برگردونی. اصلا شرم نمی کنه و سعی نمی کنه اشتباهشو جبران کنه. جالو بچم دعوا راه می ندازه. بچم دیگه ازش می ترسه. ما ده ساله ازدواج کردیم اون تا سه سال قبل آدم بدی نبود. ولی الان غیرقابله تحمله و کاراش نا بخشودنی. همه بهم می گن صبر کن و ببخشش. ولی با این رفتاراش جایی بدای بخشش نمی ذاره. به زبون می گه پشیمونم ولی فقط به خاطر خونست که حاضر نیست تلاقم بده چون در عمل اشتباهشو جبران نکرده. حتی به خانوادش گفت که چه کار کرده. همه منوز مشکلات پس از تلاق می ترسونند.ولی تحمل این وضع هم منو داغون می کنه. سه دنگ خونه مهر من بوده اما اون به یه دنگ راضی نیست و می گه کل خونه رو بهم برگردونی وگرنه شکایت می کمم ازت به جرم کلاهبرداری. خیلی وقیح و پرروست. ازش متنفرم. می ترسم آسیبی بهم بزنه. روان بچه منو داغون کرده با دعواهاش جلو بچه. پیش مشاور رفتیم ولی رفتارشو عوض نکرد منم دیگه حاضر نیستم پیش مشاور بدم. نمی بخشمش.نمی تونم