سلام وخسته نباشید.توروخداکمکم کنید من دختری بودم باصبروحوصله ی زیاد اما ازوقتی عقدکردم بی تاب شدم وپرخاشگر.۱سال و نیمه عقدم این عواخرپرخاشگری من بیشترشده و حوصله هیچ کس ندارم اصلاا دوست ندارم دیگه خونه مادرشوهرم برم.شوهرم دهن بینه هرچی مادرش بگه گوش میده بااینکه منوخیلی دوست داره سعی میکنم بخاطرهمسرم بگزرم اصلاجواب خانوادش نمیدم چون بی ادبیه اما اونا از این مسئله سو استفاده میکنن و فک میکنن خیلی سادم.میام خونه پدرم فقط به رفتارو اخلاقاشون فک میکنم تا جایی که بدعصبی میشم و دوست دارم فقط گریه کنم.کم طاقت شدم چکارکنم دویاره صبوربشم و اصلا به رفتارو کاراشون فک نکنم تا عصابم بهم نری ه تو روخدا کمکم کنید اخساس میکنم دارم دیونه میشم بافکرکردن زیاد.بخشید طولانی شد