؛3 توصيه به عجولها
عمدتا افراديكه در كارهاي خود تعجيل ميكنند؛ شايد نسبت به همسن و سالهاي خود جلوتر باشند و با عجله به پيشرفت برسند، اما دچار مشكلات روحي و رواني ميشوند.
در قرآن و احاديث، در مورد آثار مخرب تعجيل اشاره شده است عجول بودن را ميتوان از منظرهاي مختلف بررسي كرد:
1- دستهاي از افراد به دليل عجول بودن، انرژي مضاعف ميگيرند و اين عجله باعث پيشرفت آنها ميشود يا عجله را عاملي ميدانند كه شايد آنها را از بلا يا اتفاقي كه ممكن است براي آنها بيفتد، نجات دهد؛ در نتيجه به مرور زمان، اين افراد در خود اين طور تلقي ميكنند كه اين رفتار برايشان بسيار خوشايند است.
2- دستهاي ديگر عمدتا افرادي هستند كه در تمام امور عجله دارند و معمولا به اين افراد«الف شخصيتي» ميگويند. اين افراد معمولا سعي ميكنند كارهاي خود را خيلي سريع و با عجله انجام داده يا در آن واحد دو يا سه كار را با همديگر انجام دهند. در نتيجه اين افراد به دليل استرسي كه دارند به مشكلات و بيماريهاي قلبي و عروقي مبتلا ميشوند.
3- برخي افراد كساني هستند كه متاسفانه واقعيت اين است كه جامعه هم، نگاه مثبتي نسبت به اين افراد دارد و آنها را بهعنوان كساني كه زرنگ هستند و در زمان كم بهكارهاي بيشتري ميرسند، ميشناسد.
4- برخي از افراد كساني هستند كه معمولا به دليل اينكه تعجيل در كارها باعث ميشود آنها از لحاظ اقتصادي و مادي و از نظر كارايي، نسبت به هم سن و سالهاي خود پيشي بگيرند به اين رفتار خود ادامه ميدهند، اما اين افراد به دليل اينكه خود را در وقت معين و مقرر در هر شرايطي آماده كرده يا زودتر از آن وقت مقرر هم آمادگي خود را نشان ميدهند، ضربههاي رواني بسياري به آنها وارد ميشود.
علت تعجيل كردن
علت اين رفتارها معمولا به الگوهاي رفتاري فرد برميگردد؛ مثلا پدر و يا مادري كه در كارها، با طمانينه رفتار نميكنند و هميشه در رفتارها و كارهاي روزمره خود عجله ميكنند. آنها فكر ميكنند كه اگر رفتارشان با آرامش باشد، از نظر جامعه مورد پسند نيست.
معمولا تعجيل در رفتار افراد، باعث بالارفتن هيجان شده و در افراد قدرت تفكر كاهش پيدا ميكند و با كاهش قدرت تفكر، معمولا در دراز مدت، افراد احساس خوشايندي در زندگي خود ندارند.
3 توصيه براي عجله نكردن
1- افراد سعي كنند با آرامش و با وقت شناسي (نه با طمانينه بيش از اندازه كه كارهاي او انجام نشود و نه آنقدر تعجيل كه باعث تخريب روحيه و روان آنها ميشود)، رفتار كنند.
2- پدر و مادرها فرزندان خود را از دوران كودكي به يك آرامش رواني دعوت كنند و بدانند كه آرامش رواني خيلي بيشتر از هرگونه موفقيتي است كه فرزندان آنها چه از لحاظ فرهنگي، اقتصادي يا اجتماعي بهدست ميآورند؛ بنابراين آنها را تحت فشار قرار ندهند.
3- افراد بهتر است تقويتها را دروني كنند و نبايد از طرف دنياي بيرون و اجتماع يا حتي خانواده اين رفتار را در خود پرورش دهند. اگر رفتار آنها با آرامش و با تاييد خود باشد، قطعا از خود راضي و خشنود هستند.