0 امتیاز
1.1هزار بازدید
در فرزندآوری ، فرزندپروری توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
امروز پسر من ازم خواست خدا رو براش نقاشی کنم، خودش هم يه چيزی کشيده ميگه تين خداست، 4 ساله هست نميدونم چه،جوابی براش بدم، ميشه راهنماييم کنيد

2 پاسخ

0 امتیاز
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
3. چنانچه در حضور كودك خود درباره خدا صحبت مي كنيد، سعي كنيد كلماتي كه به كار مي بريد در حد توان ذهني او باشد و از به كار بردن مفاهيم انتزاعي پرهيز كنيد.
4. چنانچه كودك شما از خدا برداشتي غلط داشت، براي اصلاح اين برداشت به جاي بحث از مفاهيم انتزاعي و استدلال هاي مشكل، بايد توانايي ذهني كودك را مد نظر گرفت.
5. والدين نبايد انتظار داشته باشند كه فرزندشان در مدت كوتاهي ، همه مسائل توحيدي و ويژگي هاي خداوند را شناختهف اين پندا و انتظار بسيار خطرناك و آسيب زا است. لازم است پدر و مادر در همان روزهاي نخست، رفته رفته زمينه را در كودك فراهم كرده، اطلاعاتي را به فرا خور درك و نياز او درباره خدا ارائه دهند.
باز با ما سخن بگوييد.
منابع:
1.خدا در زندگي كودكان، ابراهيم اخوي، انتشارات موسسه امام خميني(ره)
2.آموزش مفاهيم ديني همگام با روان شناسي رشد، ناصر باهنر،نشر بين الملل
معرفي منابع براي مطالعه بيشتر:
منابعي كه در بالا ذكر شد و كتاب كليد هاي آموختن به كودكان درباره خدا،‌اريس باب، ترجمه مسعود حاجي زاده،‌انتشارات صابرين

انتظار بهار, [13.01.15 19:49]
[Forwarded fromMaman]
خداجویی و خداشناسی یكی از مسایل فطری بشر است؛ یعنی كشش به سوی شناخت خداوند یكی از احساسات ذاتی و درونی است و نیاز به استدلال ندارد. همان گونه حس زیبایی نیاز به استدلال ندارد. هنگامی كه یك منظره بسیار زیبای طبیعی، یا یك گل بسیار خوش رنگ و خوش بو را می بینیم، جاذبه نیرومندی از درون خود نسبت به آن احساس می كنیم كه نام آن را عشق به زیبایی می نهیم و هیچ گونه نیازی به استدلال در این جا نمی بینیم. خداشناسی نیز همین طور است و یك كشش و جاذبه فطری است. به همین دلیل هیچ قوم و ملتی را نه در امروز و نه در گذشتة تاریخ مشاهده نمی كنیم كه نوعی از عقاید مذهبی بر فكر و روح آن ها حكم فرما نباشد. به همین خاطر است كه قرآن روی بت پرستی و شرك تكیه كرده است،‌نه اثبات وجود خدا، چرا كه این موضوع در اعماق سرشت هر كس نهفته است. معمولاً بچه ها با اندك توضیح والدین شان در مورد خداشناسی قانع می شوند، گرچه پدر و مادرشان بی سواد باشند و با زبان سادة‌خودشان توضیح داده باشند.
با این حال بچه ها از نظر سن و استعداد و محیط زندگی در یك سطح نیستند، از این رو لازم است والدین و مربیان با منظور داشتن این شرایط، پاسخ گوی كودكان خود در باره خداشناسی باشند، با زبانی كه آن ها را قانع كنند. شاید تبیین برهان علیت با بیان مثال، راه روشنی برای كودكان باشد. بدین صورت: این جهان خدایی دارد كه آن را آفریده و اداره می كند، چون هیچ پدیده ای خود به خود و بدون علت به وجود نمی آید. مثلاً اگر ساختمان جدیدی را ببینیم، یقین پیدا می كنیم دارای مهندس و بنّا و كارگرانی بوده و در اثر كار و كوشش آنان ساختمان درست شده است. هرگز احتمال نمی دهیم خود به خود و بدون علت به وجود آمده باشد.
كودكان وقتی حادثه جدیدی اتفاق بیفتد، از علت آن سؤال می كنند و برای هر چیز تازه ای دنبال چرایی هستند. در هر روز ده ها یا صدها "چرا" از زبانشان بیرون می آید. این نشان می دهد كودكان به خوبی قانون علیت را با فطرتشان دریافته اند.
اگر قلم و كاغذ سفیدی روی میز تحریرمان گذاشتیم و از اتاق بیرون رفتیم، بعد از برگشتن دیدیم كاغذ سیاه شده و خط هایی در آن نگاشته شده است،‌ اطمینان پیدا می كنیم كه درغیاب ما كسی سر میز رفته و با قلم، آن خط ها را نوشته است و اگر شخصی بگوید: قلم خود به خود حركت نموده و آن خط ها را نوشته است، به حرف او می خندیم و گفته اش را غیر عاقلانه می شماریم.
اگر تابلویی را مشاهده كنیم كه نقشه های زیبا وعكس ها و منظره های جالبش بینندگان را شیفته می كند، خواهم گفت كه هنرمند خوش ذوق و با سلیقه ای در آن كار كرده و به واسطه هوشیاری و هنرمندی و بازوی توانای او است كه یك صفحة بی ارزش به یك اثر گران مایه و ارزنده تبدیل شدهاست. اگر ساعت شما از كار افتاده شك ندارید كه خراب شدن ساعت بی علت نیست، چنان كه حركت كردن عقربه های آن هم بی علت نبود،‌ و می دانید كه بر كار افتادنش نیز بی علت نیست. اگر بچه ای از بیرون بیاید و در دوچرخه یا اسباب بازی خود تغییری ببیند، مسلّماً دنبال علتش می گردد. به كودك گفته می شود: همان گونه كه هیچ پدیده ای بدون علت و آفریننده به وجود نمی آید، جهان آفرینش نیز نمی تواند بدون آفریننده باشد و آفرینندة آن خداوند است.(1)
برای توجیه كودكان می توان از مثال استفاده كرد، ضمن بیان این كه خداوند شبیه هیچ چیز نیست و مثال فقط برای نزدیك كردن به ذهن است. بهتر است كه در صورت امكان از شعرهایی كه در مورد خداوند سروده شده بهره گرفت.(2)

كودك از سال دوم زندگی كه با لغات و كلمات آشنا می شود، به تدریج، به پرسش و پرگویی می پردازد، از این رو مرحلة سنّی 3 تا 7 سالگی به دوران پر گویی مشهور است. گاهی كودكان در دورة كودكستانی سؤالات زیادی درباه خدا و مرگ و امثال آن می كنند كه پاسخ دادن به آن ها كار چندان آسانی نیست و ظرافت بیش تری لازم دارد. در این موارد باید توجه داشته باشیم كه این مسائل برای كودكان چندان جدی نیستند و اگر بتوانیم فكر كودك را به گونه ای به مسائل قابل فهم او منحرف كنیم، مشكلی پیش نخواهد آمد. از سوی دیگر می توان این نكته ار نیز در پاسخ به كودك تفهیم كرد كه پایخ كامل برخی پرسش های خود را در درس های مدرسه خواهد یافت.
در عین حال در برابر این گونه پرسش ها می توان پاسخ هایی داد كه برای كودك قابل فهم باشند در این جهت می توان از داستان ها و مثال هایی بهره گرفت كه، به بعضی اشاره می كنیم:
روزی پیامبر اكرم(ص) با اصحاب خویش بر پیرزنی گذشت كه با چرخ دستی نخ ریسی می كرد. از او پرسید: خدا را به چه دلیل شناختی؟ پیرزند دستش را كه به دسته چرخ بود، برداشت و چرخ ایستاد. پیرزن گفت: به این دلیل، همچنان كه این چرخ را دستی می باید كه آن را به گردش آورد، چرخ عظیم جهان كه همواره در گردش است، دستی مقتدر می گرداند.
داستان دیگر: در زمان قدیم پادشاهی بود كه به خدا ایمان نداشت اما وزیری داشت كه خدا پرست بود. هر چه وزیر برای اثبات خدا دلیل می آورد، شاه قبول نمی كرد تا این كه وزیر دستور داد در یك بیابان دور افتاده كه هیچ ساختمان و درختی نبود، یك ساختمان خیلی خوبی ساختند و اطراف آن را درخت كاری كرده و جوی های آب در زیر درختان جاری ساختند. یك روز وزیر، پادشاه را به شكار دعوت كرد. پادشاه نگاهش به آن ساختمان افتاد و از وزیر پرسید: در زمان های گذشته كه برای شكار به این جا می آمدیم، چنین ساختمانی نبود. چه كسی این ها را ساخته است؟
وزیر پاسخ داد: این ها خود به خود به وجود آمده اند. پادشاه گفت: مرا مسخره می كنی؟ این چه حرفی است كه می زنی؟ آیا می شود كه این ساختمان زیبا خودش ساخته شده باشد؟ وزیر گفت: وقتی بنای این ساختمان محقر و كوچك بدون بنّا غیر ممكن باشد، چگونه می شود كه بنای آسمان ها و زمین و موجودات بسیاری كه روی آن هستند، بدون آفریدگار باشد؟! پادشاه متوجه شد و به وجود خدا اعتراف كرد.
برای كودك می توان زندگی مورچه ها را مثال زد كه در یك صف منظم در حال حمل مواد غذایی به انبار هستند. آن ها با نظم خاص بدون این كه خط كشی یا تابلو و علامتی داشته باشند، حركت می كنند و با هم تصادف نمی كنند. پا روی پای هم نمی گذارند و لانه را گم نمی‌كنند.
دانه های سالم را دو نیم می كنند، تا سبز نشود. مورچه ها در طور سال از دانه های ذخیره شده برای غذا استفاده می كنند، به این صورت كه اوّل دانه ها را خرد می كنند، سپس آن را به صورت ترشی و مایع در آورده و آن گاه مصرف می كنند.
راستی چه كسی این موجودات ریز را آفریده و به آن ها تعلیم داده تا چنین منظم باشند؟
از آب و باد و صحرا از آسمـــان زیبا
از آن كبوتــری كه نشسته بر بام ما
پـرسیـدم و شنیـــدم راز وجود آن ها
این قصه را می گفتند اما نه با زبان ها
نیــافــریده مـــا را به جـز خـدای یكتا
پی نوشت‏ها:
1 .ابراهیم امینی، همه باید بدانند، ص 17.
2 .احمد احمدی بیرجندی، شعر در زندگی، ص 160.
0 امتیاز
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
والدين و تربيت ديني كودكان
در آموزه هاي اسلام آشنا ساختن با مفاهيم ديني و جنبه هاي رفتاري آن و نيز راهنمايي او به سوي خدا، از وظايف پدر و مادر شمرده شده است. اين مهم، ممكن است در هياهوي زندگي مكادي فراموش شود يا با اين گمان كه همه اين مسائل در مدرسه آموزش داده مي شود، از برنامه اساسي خانواده حذف شود؛ در حالي كه خانه مي بايست نخستين و مهم ترين پايگاه فراگيري دين و انس با آن باشد.
ما بر اين باوريم كه فرزندانمان با سرشتي خداجو به دنيا مي آيند ولي گاه در مسير تحول خويش به دليل پاره اي اطلاعات نادرست يا فضاي نامطلوب خانوادگي و اجتماعي گرفتار انحراف هاي فكري شده،‌ از شناخت درست خدا با مي مانند.
پدر و مادري كه كه از سر سهل انگاري، ذهن شفاف و پرسشگر كودك را درباره خداوند و ويژگي ها و كاكردهاي او به خوبي پر نسازند، در آينده با فرزندي روبرو مي شوند كه خداوند را به گونه اي نادرست و با برداشت هايي ناصواب شناخته است. از اين رو توجه به شناخت درست و آگاهانه كودك در منزل، به اندازه اعتدال و توانايي والدين، مي تواند خانه را به منزله نخستين پايگاله خداشناسي قرار داده،‌اطلاعات پايه را به فرزندان منتقل كند. آري خانه نخستين مدرسه اي است كه رشد معنوي كودك در آن شكل مي گيرد. پدر و مادر نخستين آموزگاران اويند. آنچه كه كودك در محيط خانواده ياد مي گيرد، اغلب عميق تر و پايدارتر از مطالبي است كه در ديگر مكان ها فرا مي گيرد.
فهم كودكان از خدا
شناخت كودكان بسيار محدود و به دوره سني خودشان منحصر است. آنان به تناسب سن و ميزان تحول عقلي و شناختي شان،‌از مفاهيم برداشت هايي دارند. آشنايي با اين محدوديت ها و كاستي هاي شناختي، سبب درك بهتر آنان و برخوردي درست تر در رويارويي با سخناني است كه از كودكان درباره مفاهيمي چون خدا، فرشتگان و ديگر موضوع هاي ديني مي شنويم.
پژوهش هاي روان شناسان و نظريه هاي ايشان در رشد ديني، اطلاعات مفيدي را در اختيار والدين و مربيان مي گذارد. همچنين چگونگي درك و فهم كودكان و نوجوانان را از مفاهيم مجردي مانند خدا، شيطان و... روشن مي سازد. بدين ترتيب مي توانيم نگراني ها يمان را در بعد تربيتي كاهش داده، بر پايه ظرفيت فرزندانمان، روش هاي آموزشي-مذهبي را پيش گيريم.(شما براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد سير تفكر كودك درباره خدا مي توانيد به كتبي كه در پايان اين پاسخ به آن اشاره مي شود، مراجعه كنيد)
تعريف خدا براي كودك:
پس از بيان نكات بالا نوبت به روش ها و راهكارهاي معرفي خدا به كودك است:
1.بهره گيري از داستان:
كودكان الفتي شيرين و باور نكردني با داستان دارند. برخي از مشكلات رفتاري كودكان را مي توان با طرح داستان حل كرد و يا لااقل آمادگي ذهني ان را بوجود آورد.همچنين مي توان با داستان براي انتقال بهتر مفاهيم استفاده كرد؛ شيوه اي كه قرآن از آن استفاده كرده است. سوره هاي گوناگون قرآن، سيره پيشوايان ديني، منش انسان هاي خدا شناس همه مي تواند در خدمت خداشناسي كودكان قرار گيرد. در طرح داستان هاي ديني بايد دقت شود كه از بيان رويدادهاي مربوط به عذاب هاي خداوند و سخت گيري او بر بندگانش بپرهيزيم. در مقابل بيشتر به بازگويي داستان هايي بپردازيم كه چهره اي جذاب، صميمي و مهربان از خداوند دارد.
2.بيان علاقه خدا به كودك:
اگر كودك بداند كه خداوند او را دوست دارد و وجود پدر و مادر مهربان، دوستان خوب، بدن سالم و با نشاط و خوراكي هاي لذيذ همه و همه هداياي خداوند است، زمينه هاي آغازين شناخت بهتر خدا در او شكل مي گيرد. اين پندار بايد در ذهن كودك جاي بگيرد كه خدا او را دوست دارد و مي خواهد او فردي شايسته و خوشبخت شود؛ خدايي كه دوست داشتني، مهربان و صميمي تر از پدر و مادر است.
3.استفاده از شيوه هاي بديع:
براي شناساندن خدا به كودك بايد از روش ها سبك هاي گوناگون بهره برد. سرود، شعر و ديگر روش هايي كه براي كودك جذابيت دارد و به جاي گفتار بر ديدار تاكيد كند.
4.مثال بزنيد:
در تمثيل مجهولات ماورايي با استفاده از داشته هاي مادي توضيح داده مي شود. در اين زمينه به نكات زير توجه كنيد:
الف) تمثيل مناسب بسازيد. به عنوان مثال مي توانيد خوبي را به روشنايي و بدي را به تاريكي تشبيه كنيد.(كودكان از تاريكي خوششان نمي آيد) براي كودكان بزرگ تر، خدا را به نوري تشبيه كنيد كه بر همه چيز مي تابد و باعث طروارت آن مي شود.
ب) بر معاني و محتواي تمثيل ها تاكيد كنيد. براي درك مفهوم خدا در همه جا نور تمثيلي بسيار غني است.
خدا كيست؟
در پاسخ به اين سوال توجه به چند نكته راهگشاست:
والدين در جواب به اين سوال از مفاهيمي استفاده مي كنند كه حتي براي بزرگسالان هم قابل درك نيست مفاهيمي مانند:ازلي، جاودان، مطلق و...براي پاسخ گويي به سوال فرزند خود اين اصل را مورد توجه قرار دهيد: پاسخي به او دهيد كه با نيازهاي كنوني او در ارتباط باشد، براي اين كار بايد به دو نكته توجه كنيد:

1.رشد فكري فرزندتان در چه حدي است؟
2. فرزند شما چه نياز ويژه اي دارد؟
*او چه لغاتي را درك مي كند؟ افراد بالغ واژه هايي مانند ازلي، ابدي و... را درك مي كننند اما ذهن كودك از درك اين مفاهيم عاجز است، براي كودك بايد از اين كلمات استفاده كرد:قدرتمند، هميشه، همه جا.
*خدا را بايد با چه چيزهايي مقايسه كرد تا براي فرزندتان قابل درك باشد؟
ما معمولا براي درك مجهولات خود و پديدهاي جديد، آن را با دانسته هاي خود مقايسه مي كنيم. براي كودك نيز از همين شيوه كمك بگريد. به فرزند خود بگوئيد: قوي ترين فردي را كه مي شناسي كيست؟ خدا از او هم قوي تر است. خدا بيش از پدر و مادر مراقب توست. وقتي خوش رفتاري تو با كودك فلج را ديدم ياد خدا افتادم.
*زماني كه كودكتان مي پرسد خدا كيست؟ همين سوال را از او بپرسيد و توضيحات بعدي خود را بر اساس شناخت كودك خود از خدا تنظيم كنيد.
چند نكته تكميلي:
1.همانطور كه بيان شد كودك در هر دوره از رشد خود ادراك خاصي از خدا و توانايي او دارد. كودك در سنين 3تا 6از درك مفاهيمي درباره خدا، شكل، مكان و خصوصيات او ناتوان هستند و از خدا تصويري انسان گونه و خام دارند. در سنين 6تا 9از خدا تصوري مادي دارد و از درك مفاهيم انتزاعي ناتوان است. در سنين 9تا 13رفته رفته كودك توان درك مفاهيم انتزاعي را مي يابد. در اين سنين كودك درك مي كند كه نمي توان خدا را با چشم مشاهده كرد.همانطور كه مي بينيد به مرور زمان توانايي ذهني كودك پيشرفت مي كند و او آماده مي شود تا دركي مطابق با واقعيت از خدا پيدا كند. چنانچه پدر و مادري پيش از اينكه كودك توانايي درك مفاهيم انتزاعي را داشته باشند، سعي در القا اينگونه مفاهيم به كودك را داشته باشند، ره به جايي نخواهند برد، بنابراين در گفت و گو هاي خود درباره خدا با كودك توانايي ذهني او را مد نظر بگيريد و به ياد داشته باشيد كه بسياري از فهم هاي او از خدا كه براي ما عجيب است به مرور زمان و رشد توانايي ذهني او خود به خود رفع مي شود.
2. اطلاعات خود را درباره توانايي هاي ذهني كودك در طول دوران رشد را افزايش دهيد. براي اين منظور كتبي كه درباره روان شناسي رشد نگاشته شده است، پيشنهاد مي شود.
به قرآن ناطق (عج) - سیستم پرسش و پاسخ خوش آمدید, مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از کارشناسان و حتی دیگر کاربران عزیز این مجموعه!

4.3هزار سوال

4.9هزار پاسخ

673 دیدگاه

3 کاربر

5 نفر آنلاین
0 عضو و 5 مهمان در سایت حاضرند
بازدید امروز: 1081
بازدید دیروز: 2239
بازدید کل: 9836374
"راهنمای ارسال سوال" - به منظور بررسی سوالات مشابه خودتان بر روی علامت ذره بین کلیک کرده و کلیدواژه ای از مشکل و سوال خود را در سوالات جست و جو کنید. - بعد از اطمینان از غیرتکراری بودن سوالتان، به قسمت "پرسش سوال" بروید عنوان سوال خود را با حداقل 12 کاراکتر در قسمت عنوان سوال تایپ کنید - از دسته بندی ها ، دسته ی بانوان بصیر را انتخاب و با توجه به موضوع سوالتان زیر دسته مناسب را انتخاب کنید متن اصلی سوال را وارد کنید . - درصورت تمایل به دریافت جواب سوالتان از طریق ایمیل ، ایمیل خود را وارد کنید در غیر این صورت بخش مربوطه را خالی بگذارید برای اینکه سایت از حقیقی بودن سوال مطمئن شود ، تیک گزینه “I am not robot” را بزنید. - با کلیک بر روی گزینه پرسش سوال، سوال شما برای مدیریت ارسال می شود و در صورت صلاح دید پاسخ مناسب درج خواهد شد و شما در صفحه اصلی سوالات می توانید سوال و پاسخ خود را مشاهده کنید.
...