شما با مساله پیچیده و مشکلات متعددی روبرو هستید. اگر بخواهم کمی صریح و واقع بینانه صحبت کنم, تغییر این انسان فقط با یک شوک بسیار قوی در زندگی اتفاق می افتد که البته بعید بنظر می اید. شاید برای نا امید شدن از او کمی زود باشد و بتوان هنوز راههایی را امتحان نمود. یکبار خیلی صریح و مودبانه از او بخواهید که نظرش را راجع به رفتارهای خودش و اینده ای که برای شما در نظر گرفته بگوید و بپرسید ایا از وضعیت راضی است!؟ اگر بهیچ روشی او تغییر رفتار ندهد و شما هم خواستار ادامه زندگی باشید باید به استقلال فکر کنید. اگر شما فردی مستقل و نه متکی از لحاظ مالی , اجتماعی و... باشید. او نمیتواند شمارا تحت فشار قرار دهد. سعی کنید بیشتر کارهای اورا با بی تفاوتی پاسخ دهید زندگی خود را فارغ از وجود او ادامه دهید. برای خود برنامه ریزی داشته باشید هدف تعیین کنید تا انگیزه داشته باشید. مطالعه کنی, ورزش کنید و تفریحات سالم داشته باشید. مسایل معنوی را فراموش نکنید تا ارامش لازم برای ادامه داشته باشید. گهگاه باو گوشزد کنید که چه ظلمی به شما و فرزندش میکند تا شاید زمانی به ان فکر کند. در زندگی خیلی وقتها اتفاقات دست شما نیست و شما فقط بای سعیتان را انجام دهید و نتیجه با خداست.