سلام خسته نباشید،تشکر از حوصله ای که برای پاسخ دادن به خرج میدید.من 28 سالمه و همسرم 34 سالشونه،3 سال تو عقد بودیم،3ساله عروسی کردیم..ضمنا ما دختر خاله پسرخاله هستیم..از اول ازدواج خیلی مشکلات داشتیم و همیشه دعوا و بحث میکردیم..الانم یه کم نسبت به گذشته بهتر شده چون من خیلی جاها سکوت میکنم و کوتاه میام،دیگه حوصله دعوا ندارم.بعد از عروسی ما خانواده هامونم دیگه با هم ارتباط ندارن جز در مراسم ها...اوایل خانوادش مخصوصا خالم خیلی تو زندگیمون دخالت میکردن و هر اتفاقی می افتاد زود بهش میگفتن و از من و خانوادم بد میگفتن؛همسرم هم چون دهن بین هستن و وابسته خانواده،هر چی میگفتن باور میکرد و اگه میدونستم اونا اشتباه میکنن بازم منو مقصر میدونست..خودشم میگه من هیچوقت تو روی پدر و مادرم وای نمی ایستم هرچند استباه از اونا باشه..همیشه اولویت رو به خانوادش میده..چون پدرشون کار نمیکنه خرج زندگیشونو ایشون و برادر شوهر مجردم میده..و چون مغازه مون نزدیک خونه اوناست پدرش کمک میکنه میگه اونانم تو مغازه سهم دارن..بیشتر خرجشون با ایشونه گفتنی ام میگه وظیفه امه..منم پول خواستنی میگه ندارم،خرج دوتا خانواده رو چجوری بدم منم میگم تو اول در مقابل من و زندگی خودت مسئولی ،نباید از خرج من بزنی برا اونجا خرج کنی،من راضی نیستم...ولی براش مهم نیست میگه پول خودمه به توام میدم ولی به نسبت درآمدش به من خیلی کم پول میده..به اونا که میرسه انگار زبون نداره به من که میرسه دومتر زبون داره.. یک دهم احترم و کارهایی که برا خانواده ی خودش میکنه برا خانواده من نمیکنه..هر وقتم خانوادم میان خونمون اخم میکنه و زیاد حرف نمیزنه ولی به داماد و فامیلای خودش میرسه بلبل زبون میشه..من دوسش دارم هر وقت هم باهاش حرف میزنم میگه منم دوست دارم برات ارزش قائلم ،نمیذارم کسی پشت سرت حرفی بزنه...خونه خریدنی ماشین خریدنی اصلا منو در جریان نذاشت من از خانوادش شنیدم...اونا بیشتر از من از کارهاش اطلاع دارن..بعدشم تو خانوتده من عروسی و مناسبت بودنی با دعوا پول میده برا خانواده ی خودش ولخرجی میکنه..هنوز من از خیلی هاش خبر ندارم..یواش یواش صداش درمیاد..برا خانواده خودش 12 ماه سال خرح میکنه برا خانواده من تو مناسبتهام راضی نیست خرج کنه..ببخشید طولانی شد مشکلاتم زیاده سعی کردم کوتاه بنویسم..اگر تو تلگرام هستید بی زحمت لینک گروه رو بدید...خیلی ممون از لطفتون...اجرتون با خدا...