به لحاظ ديني چند دليل براي جدا كردن و مستقل كردن محل خواب كودكان وجود دارد:
1. روابط زناشويي زن و مرد: در صورت خواب اشتراكي، روابط زناشويي زن و مرد در حضور كودك انجام مي شود و آثار مخربي بر او خواهد داشت؛ زيرا ممكن است در آينده با بلوغ زودرس دچار انحرافات جنسي شود. رسول خدا فرمود: سوگند به كسي كه جانم در دست اوست، اگر مرد با همسر خود بياميزد و در خانه كودكي بيدار باشد و ببيند يا سخن و صداي نفس كشيدن آن ها را بشنود، هرگز رستگار نخواهد شد و سرانجام به زنا آلوده خواهد شد (1).
اگر كودك در سني باشد كه اين پديده را درك نكند، به جهت همين عدم درك، اضطراب او را فرا خواهد گرفت.
2. وابستگي به والدين: كودكاني كه در اتاق والدين مي خوابند، وابستگي بيشتري به آنان دارند و ممكن است در آينده به استقلال آن ها لطمه وارد شود.
در مجموع مي توان گفت، بهترين زمان جدايي، 12 تا 18 ماهگي است؛ چرا كه تا اين سن، هنوز به والدين وابسته نشده و مهم تر از آن، ترس از تاريكي برايش مفهوم نيافته است.
پس از اين سن، كودك توان مراقبت از خود را دارد؛ اما پيش از آن توان مراقبت از خود را ندارد و ممكن است دچار آسيب (خفگي) شود. گذشته از اين، گرماي وجود مادر و صداي ضربان قلب او در آرامش و رشد عاطفي او بسيار موثر است. تماس بدني كودك با مادر، سبب افزايش ترشح هورمون پرولاكتين در شير مادر مي شود و افزون بر اين مادر مي تواند در مرحله آسيب پذيري خواب كودك به او كمك كند و براي انتقال كودك از خواب سبك به عميق و بر عكس، به او ياري برساند.
خواب كودك دو مرحله دارد: مرحله سبك و عميق، در مرحله سبك، چشم حركت REM دارد و نيمه بسته است. بدن پيچ و تاب مي خورد و حركات تنفسي كودك نامنظم است. در مرحله عميق، بدن آرام، و تنفس منظم است و دست ها و پاها در دو طرف بدن رها مي شود.
80 درصد خواب كودكان سبك است و تا 3 سالگي 80 درصد خواب عميق مي شود و اين پديده از الطاف الاهي است تا كودك درخواب سبك بتواند در برابر سرما، گرسنگي، گرفتگي بيني و قطع تنفس عكس العمل نشان دهد.
كوكان، دائم از مرحله خواب سبك به عميق و برعكس در حال تغييرند و اين تغيير دائم دفعات بيداري و نتيجه دفعات زمان آسيب پذيري را بيشتر مي كند. وجود مادر كنار كودك مي تواند انتقال از خواب سبك به عميق را با شيردهي يا نوازش و لالايي راحت تر كند و در صورت عدم حضور مادر، انتقال، به راحتي انجام نمي شود و كودك گريه هاي عصبي سر خواهد داد.