ترس در كودكان اغلب به چهاردسته تقسيم ميشود. بعضي از ترسها در واقع مكملي براي رشد كودك هستند. اگر كودك اين ترسها را با خود به بزرگسالي نبرد، والدين نبايد نگران اين ترسها باشند.
یک - ترس از بعضی حيوانات معين : اين ترس اغلب در سن سه تا پنج سالگي به وجود ميآيد. بعضي از مثالهاي اين مورد عبارتند از ترس از گربه (ايلوروفوبيا)، ترس از عنكبوت (آراكنوفوبيا)و ترس از مار (پيروفوبيا).
دو- ترس از موقعيتهای خاص : در شش ماه اول نوزادي نوزاد از صداهاي بلند ميترسد. از آغاز هفت ماهگي تا قبل از يك سالگي كودك اغلب از بلندي و ارتفاع ميترسد (اكروفوبيا) و يا گاهي از نزديك شدن ناگهاني جسمي به طرفش وحشت ميكند. بعضي مثالهاي ديگر اين نوع ترس شامل ترس از اشياي نوك تيز (ايكموفوبيا), ترس از رعد و برق (برونتوفوبيا), ترس از تنهايي (منوفوبيا) و ترس از تاريكي (نيكتوفوبيا) ميشود.
سه - اضطراب اجتماعي : در هشت ماه اول نوزادي ترس از غريبهها در كودك ايجاد ميشود(زنوفوبيا) و يا حتي گاهي ترس از مردم به طور كلي (انتروپوفوبيا). به خاطر حمايت بيش از حد والدين, در بعضي از كودكان ترس از بزرگ شدن ايجاد ميشود. نوع مهم اين ترس، ترس از مدرسه است. روانشناسان كشف كردند كه نوجواناني كه از مدرسه رفتن ميترسند در واقع وحشت از ترك منزل و جدا شدن از خانواده دارند.
چهار - ترس از مكانهای شلوغ : اين نوع ترس در واقع ترس از مكانهای باز است و اغلب بين دو تا چهار سالگي در كودك به وجود ميآيد. اين ترس در كودكاني كه از بيرون رفتن از منزل ميترسند و يا از شركت كردن در مهمانی و يا جشنهاي بيرون از محيط امن منزل خود وحشت دارند مشاهده ميشود.
غلبه بر ترس
در برخي موارد ترس هدف دار است و نيازی به غلبه بر آن نيست. ترس از آتش به کودک ميآموزد که از آتش دوري کند. ترس از حيوانات خطرناک از کودک در مقابل آن حيوان محافظت ميکند اما ترس از حيوانات خانگی و اهلی، دکتر و ارتفاع زندگي او را مختل ميکند و بايد بر آن غلبه کرد. چنانچه كودك بزرگ شود ولی نتواند بر ترسهائی كه زندگي او را در مقاطعی از زمان حتي تحت كنترل قرار می دهند غلبه كند، حتماً بايد دست به اقدامی زد تا حداقل اين موقعیت خفيفتر شود. راههاي كمك به كودكان براي غلبه بر ترس عبارتند از:
الف - شرطي کردن معکوس : در اين روش کودک ميآموزد موقعيتهای ترسناک را هر چه لذتبخشتر تجربه کند. کودکي که از سگ مي ترسد، در حالي که خوراکي خوشمزهاي ميخورد در اتاقی قرار ميگيرد که سگي در گوشه ديگر آن نشسته است. هر روز سگ را نزديکتر ميآورند تا جايي که کودک جرأت کند نزديک سگ بنشيند. با دادن خوراکي خوشمزه به کودک ، تجربه روبرو شدن با سگ کمتر ترسناک ميشود و به این ترتیب ميتواند بر ترس خود غلبه کند . همچنين ميتوان به وسيله يك شيء آشنا و آرامشبخش حواس كودك را از موضوع پرت كرد. هنگامي كه واضح است كه كودكتان بر روي موضوع خاصي تمركز كرده و نميتواند آن را فراموش كند سعي كنيد كه يكي از كتاب داستانهای مورد علاقهاش را برايش بخوانيد و يا بازی مورد علاقه او را انجام دهيد يا با او به نقاشي مشغول شويد.