خیلی وقتا آدم توی زندگی باید بین بد و بدتر بد رو انتخاب کنه.تو قدم اول باید طلاق رو بدتره حساب کنید تا وقتی که یقین کنید که دیگه راهی وجود نداره. چون برگشت و جبرانش ممکن نیست. پس تا وقتی که همه ی راههار رو امتحان نکردید حتی بهش فکر هم نکنید چون جدا شدن مساله کوچکی نیست و مسایل زیادی پشت سرش هست که الان شما بهش فکر نمیکنید.
اما در مورد همسر باید ریشه ی این اخلاق هاش رو پیدا کنید. سعی کنید ریه رو در خودتون پیدا کنید نه اون. یعنی ببینید چطوری میتونید برای اون همسر بهتری باشید نسبت به قبل. مثلا ظاهر بهتری داشته باشید یا رابطه ون بهتر باشه و.... سعی کنید با یک دید جدید مثل روزهای اول باهاش برخورد کنید و بزارید یک مدت رفتار خوب شما رو احساس کنه. زمان میتونه خیلی چیزها رو عوض کنه. اما میتونه ریشه در مسایل دیگه ای باشه که میتونن خیلی متفاوت باشن. (مثلا اینکه با کسی رابطه داشته باشه یا در رابطه جنسی مشکل داشته باشه یا ریشه مشکلش اقتصادی و یا ...خیلی چیزای دیگه میتونه باشه) در اون صورت باید اون مشکل رو حل کنید و جدا شدن بدون پیدا کردن دقیق مشکل کار درستی نیست. ی روش خوب میتونه صحبت کردن صریح ولی با محبت باهاش باشه که ازش علت رفتاراش بپرسید.
در هر صورت عجله نکنید چون ممکنه پشیمون بشید.