سلام ممنون از زحمت هاتون. من نامزدمو خیلی خیلی دوست دارم اما همیشه تو این یه سال مشکل داشتیم چند ماهی هم میشه مشکلمون بزرگ و اساسی شده. به طوری که بارها گفته من دیگه دوستت ندارم و ازت سرد شدم و هیچ حسی بهت ندارم برو دنبال طلاق. بعضی وفتام با فش و تحقیر بهم میگه. میگه تو زشتی مثل میمونی بد هیکلی میگه خیلی ها که از همه لحاظ خوبن حاضرن زن من بشن.. میگم مگه از اول منو ندیده بودی میگه چرا اما فک میکردم اخلاق داری برا همین به ظاهرت توجه نکردم حرفاش داغونم کرده. البته من زشت و بد هیکل نیستم ها.. مادرشم منو نمیخواد. من خیلی کوتاه اومدم از همه لحاظ چون هم دوستش داشتم هم به خاطره اینکه طلاقو بد میدونن تو فامیل ما.. اما همه میگن وقتی نمیخوادت اینقدر خودتو کوچیک نکن. الان باهات اینطوره وقتی بری خونش میخواد چه رفتاری کنه باهات. اما مشکل من اینه چون دوستش دارم احساسی تصمیم میگیرم. خواهش میکنم منو کامل راهنمایی کنید و بگین کاره درست چیه خواهش میکنم. ممنون