با سلام خدمت شما
هفت ماه است ک نامزد کردم ولی شوهرم گاهی اوقات در مواقعی ک من میخوام دلداریش بدم تو مشکلاتی ک واسه زندگی پیش میاد منو ی بچه فرض میکنه و حرفامو با تمسخر پاسخ میده در حالی ک من میدونم اون واقعا ب حرف من میرسه در حالی ک اینکار اون باعث افسردگی و خود کم بینی من شده و من از صحبت کردن با او میترسم و همیشه نگرانم
تفاوت سنی ما حدودا ده سال است
لطفا کمکم کنید احساس افسردگی و سردرگمی شدیدی دارم
و همسرم در بیرون ب دختران دیگه نگاه میکنه و وقتی تذکر میدم میگه تو ب من شک داری و خیلی جاها بدون دلیل ب من برای عملی ک اطمینان دارم انجام ندادم باز خواست میکنه و گله داره ک مثلا جلوی شوهر خواهرش من دستم یا گردنم دیده شده در حالی ک اینجوری نبوده و هیچ وقت ازم تعریف نمیکنه و همش ایراد هام رو میگه این باعث شده واقعا من حس کنم ضعیفم و برای اون کم هستم و خودم رو با دیگران مقایسه کنم...