خسته شدم یا میکشمش یا منو بکشه

Question

با سلام و خسته نباشيد ...32سالمه و ي دختر 9ساله دارم ..18سالم بود به اجبار بدرم بعد از 3سال با بسر عمه ام ازدواج كردم.كه تو اين سه سال كلي بحث و جدل داشتم ..بسر عمم ادعا ميكرد عاشقمه ..سال 83بدون هيج مراسمي رفتم مشهد ..بعدش به خاطر درسم و بي بولي شوهرم با اصرار بابام خونه بابام موندم و همسرم براي كار دوسال اهواز رفت و هفته اي يك بار ميومد ..بعدش دوسالم لرستان كار كرفت ..شركت بيمانكاري كرفته بود كاراي مناقصه اي ميكرفت ..رفتارش عوض شده بود ديكه عشق اول و نداشت ي بولي ميدادو ي سكس و بعدش ميرفت ...رفتاراش مشكوك شده بود ..فقط دنبال خريد ماشين و انواع كوشي بروز بود ..جند بار كوشيشو جك كردم هر بار ي جيز مشكوك ميديدم بهش ميكفتم انكار ميكرد ي بار تصميم به طلاق كرفتم .ترم شش بودم ..همون زمان حامله شدم هر روز مشكل و ناراحتي واز طرفي حمايت بابام ازش كه من هرجي ميكفتم ميكفت تو بد اخلاقي تو الكي كير ميدي ..رك خواب بابام دستش بود ..منو ميجزوند بيش بابام مظلوم نمايي ميكرد ..بعد 5سال اومد ساوه ..هرشب دير ميومد ميكفت كار دارم اخر هفته ها ميرفت شمال ميكفت واسه ثبت شركت ميرم ...بعد دوسال ي روز ي زنه اومد در خونه كفت شوهرت جهار سال با من بوده كلي سند اورد ...هيجي با وساطت صابخونه بخشيديمش از اونروز ديكه زندكي من تباه شد هر روز مشكل و جر بحث ودعوا تا الان ..اونم اين وسط بيكار نشته بود هر روز با يكي بود از فاميل و دوست و غريبه ..هيجا نميتونستم برم همش جشمش دنبال زناي مردم بود ...تمام شبكه هاي مجاز ي رو داشت زير بستاي دختراي بيتالك و لاين و ...بيغام ميزاشت ..تا عيد امسال كه صدامو تو كل فاميل بلند كردم .و بازم با وساطتت عموهام ي تعهد نوشتيم كه اون كار خلاف شرع نكنه و منهم ديكه بهش شك نكنم و خوش برخوردباشم  ..يماهي كوشيش و بعد12سال باز كذاشت يواش يواش قفلش كرد دوباره ...بعد دوسال بيكاري باكلي بارتي تو شركتي مشغول كار شد الان سه ماهه شبكاره ...روز خونه خاموش ميكنه كوشي رو تا ميره بيرون روشن ميكنه ...همش كارايي ميكنه كه ذهن منو خراب كنه تا حرفي بزنم و بعد بكه تو شروع كردي و واسه كاراش دليل بياره ..
از روز اول زندكي همش بهم خيانت كرده ...كلا جنسش اينطوريه ..هيزه ..ديروز از زير صندلي جلو ماشينش ي ادكلن بيداكردم ..اما جون رفته بوديم شهرستان كذاشتمش تو كفيم كفتم رسيديم خونه قسمش ميدم ببينم مال كيه ...به ساوه كه رسيديم خونه مامانم ..دم در به داداشش كفت عطر و برداشتي اونم كفت به خدا ..رفتيم تو خونه كفتم جه عطري مال كيه شوهرم كفت واسه مصطفي است كفتم جه شكليه شكلشو اشتباه كفت منم فهميدم دروغ ميكه خلاصه دعواشد دست دخترمو كرفت كفت بيا بريم وكرنه ميكشمت ..اونم دادو بيداد ميكرد به من كفت حق نداري بياي بون خونه بابات ..اول خواستم بمونم بعدش بشيمون شدم رفتم نشستم تو ماشين ..كفتم نميرم ميرم خونم تو برو ...برو شكايت كن ..به زور خواست منو بجمو بياده كنه تهديد كرد داداششم ي جك زد ..ديد جاره اي نداره راه افتاد سمت تهران ..تو ماشين داداشش كفت ادكلن واسه منه تو كمدم بوده باي ساعت دوست دخترش براش خريده ...كفتم جه كادوييه كه تو بازش نكردي و نميدوني جه شكليه الان اينهمه هم ازش مصرف شده ..تو سرم نرفت ..اخه جند بارم قبلا باز از اين جور عطرا تو ماشينش بيدا كردم هر دفعه هم ي بهونه ميورد

Answer 1

شما با مساله پیچیده ای روبرو هستید که نداشتن ارامش و صبر و تمرکز مساله را پیچیده تر و غیرقابل حل خواهد کرد. اول اینکه بنظر میرسد همسر شما دچار نوعی اختلال جنسی باشد که البته باید بیشتر بررسی شود.
خیلی صریح باید بگویم که شما باید تصمیم خود را برای ادامه زندگی بگیرید. اگر تصمیمتان ماندن با اوست باید خیلی بادقت و سیاست رفتار کنید نه از روی احساسات. شما باید زندگیتان را مدیریت کنید. به این فکر کنید که ایا میتوانید فردی را که همه مشکلاتی که گفتید را دارد, اصلاح کنید؟ ایا انگیزه کافی برای کمک باو و زندگی و دخترتان را دارید؟ ایا میتوانید جدی و با اراده تصمیم بگیرید که تحول ایجاد کنید؟
در صورت مثبت بودن پاسخ باید قدم بقدم پیش بروید.
خیلی ساده و بدون بحث به خانه تان بروید و به همسرتان اجازه دهید تا باهم گفتگو کنید. در مقابل رفتارهای مشکوک او کاملا بی تفاوت باشید. بهیچ وجه گوشی اورا چک نکنید هر وقت فکر ناراحت کننده ای ب سراغتان امد به اینده دخترتان فکر کنید. مطمینا او بوجود پدر نیاز دارد. به او بدون منت و انتظار محبت کنید. بجای تغییر او خودتان را تغییر دهید. مهم نیست او چقدر اشتباه میکند و لیاقت محبت ندارد مهم شمایید که لیاقت محبت کردن و ارامش داشتن را دارید. زندگیتان را تغییر دهید. تفریح ورزش و ... را در برنامه تان بگنجانید. دختر شما نیاز به توجه و مراقبت زیادی دارد. به او بیشتر بپردازید. ادامه این رفتار احساس همسرتان را نسلت بشما تغییر میدهد. اگر توانستید با او به مشاور مراجعه کنیدتا روانشناس در مورد اختلال جنسی به او کمک کند. به او مثل بیمار نگاه کنید و باو در درمان کمک کنید. پذیرفتن واقعیت بشما کمک میکند تا بهترین روش را انتخاب نمایید.