سلام 8 ساله ازدواج کردم تحصیلات من فوق لیسانس خانمم دکترا .قبل از ازدواج باهام طی کرد که بچه دار نشیم همیشه میگه از نق نق و زر زر بچه بدم میاد من هم قبول کردم بچه دار نشیم از 4 سال قبل اختلافات ما شدت گرفت خیلی سرد مزاجه
هرچفدر باهاش حرف میزدم میگه تو منو واسه سکس میخواهی به خود من و سلایق من احترام نمیزاری چندبار مشاور رفتم گفتم خانمم تمایل به بچه نداره و فقط فکر درس و دانشگاهه و شرایط زندگی رو گفتم مشاور گفت همسر شما تک بعدی است و فقط به تحصیلات فکر میکنه با شروع اختلافات من هم سرد شدم تا اینکه پیشنهاد داد جدا بشیم هرچقدر باهاش حرف زدم و نصیحت و ...گفت فکرهامو کردم و باید جدا بشیم التماس و ... اثر نکرد خلاصه از خونه رفت تا طلاق بگیریم اما شرط گذاشته که باید مهریه شو کامل بدم تو دوره قهر یکی دوبار با یک آقایی دیدم که تازه با هم آشنا شده بودن و از دلایل اصلی اصرار ایشون واسه طلاق همین بود .
برای آخرین بار باهاش اتمام حجت کردم گفت میتونی با هرکسی دوست داری آشنا بشی و منو کلا فراموش کن فقط حق و حقوق منو پرداخت کن
من هم با خانمی آشنا شدم قصد طلاق داشت شرایط همدیگه رو که متوجه شدیم قرار شد بعد از جدایی با هم ازدواج کنیم اون خانم طلاق گرفت و من صیغه اش کردم الان ایشون 8 ماهه حامله هستند و به شدت عاشق همدیگه هستیم تا بعد از طلاق من با هم عقد کنیم اما همسرم که موضوع رو فهمیده میگه میخام زندگی کنم و قصر طلاق ندارم پدر و مادرم هم موضوع رو فهمیدند و میگن اگه با اون خانم حامله ازدواج کنی واسه همیشه باید قید ما رو بزنی در حالیکه ایشون زن و محرم من حساب میشه و خیلی خانواده محترم هستند بخاطر اطمینان از طلاق من قبول کردن بصورت صیغه با من باشه
حالا همسر من میگه نفرینت میکنم هیچوقت خوشبخت نمیشی اگه منو ترک کنی میگه باید اون زن رو طلاق بدی و بچه رو ازش بگیری و کلا قطع رابطه کنی ..
اما اون خانم هم میگه من آبرو و اعتبار خودم و خانواده ام رو وسط گذاشتم اگه منو عقد نکنی هیچوقت حلالت نمیکنم و ....
موندم چیکار کنم در حالیکه به همسر فعلی خودم علاقه ای ندارم و به خانم دومی خیلی علاقه دارم هزار بار امتحانش کردم از هر نظر خیلی خوب و مهربون و علاقه مند به زندگی با منه
من آدم بی سوادی نیستم و بچه 18 ساله هم نیستم که از هوس زندگی تشکیل بدم میدونم پدر و مادرم الان عصبانی هستند یه کم بگذره آروم میشن و آشتی میکنند فقط خواستم از شما راهنمایی بگیرم آیا کار اشتباهی کردم ؟
من که نمیتونستم بدون زن زندگی کنم اما امکان عقد هم نبود مجبور بودم صیغه کنم که گناه نشه و اینکه کسی باشه که عاشقانه همدیگه رو دوست داریم
اگه زن فعلی ام رو طلاق بدم از نظر خدا و پیغمبر گناه و معصیت کردم ؟
چون خانم دوم میگه دوست ندارم پشت سر زندگی مون نفرین کسی باشه و میگه نکنه نفرین کنند یه وقت بچه مون ناقص به دنیا بیاد ؟ نکنه دو سال دیگه تصادف کنه یا بلایی سموم بیاد
شما رو به آبروی زهرا قسم میدم جواب منو مفصل بدید آگه میشه تلفن بدید تماس بگیرم
به ولله الان دارم گریه میکنم از ناراحتی
هر وعده موقع نماز از خدا میخام کمک کنه میگم خدایا منو با چی آزمایش کردی .نمیخام دین کسی گردن من باشه یا همسرم فردا آگه بیوه بشه یا به گناه بیفته آیا من مقصر هستم ؟
ببخشید پرحرفی کردم تو رو به ناموس زهرا قسم بگید چیکار کنم
یا علی