با سلام
من به تازگی ازدواج کردم شوهر من تنها پسر خانواده هست و تعداد زیادی خواهر دارد.خواهر شوهری من از همون اول روی خوش نشو ندادن.اکثر مواقع یکی قیافه گرفته کم محلی میکنن یا وقتی من تو جمعمون هستم به عمد به زبون محلی خودشون حرف میزنن تا من متوجه نشم کلا جمعآشون اکثر مواقع پشت هم هستنو من غریبه .خیلی تیکه میندازن.به شوخی توهین میکنن.وقتی هم که من جواب شون رو محترمانه میدم میگن زبون داره .میخواند من بشینم و لال باشم.به تازگی هم یکی از خواهر شوهرآ به خواهر زاده من توهین کرده بود وقتی من نبودم من هم اومدم به روز بعد با خنده و زبون خوش و احترام این موضوع رو با مادرشوهر و یکی دیگه از خواهر شوهر مطرح کردم خواهرشوهر م خیلی بهش برخورد و گفت چرا غیبت میکنی برو به خودش بگو خواهرزاده تو بی ادبه خیلی عصبی شده بود من گفتم آبجی اگه اون خواهرتونه منم زن داداشتون هستم دشمنتون که نیستم از خودتونم بدتر کرد الکی با عصبانیت تمام حرف میزد هرچی مادر شوهر پدرشوهر بهش گفتن بس کن چرا اینطوری میکنی ول کن نبود منم قهر کردم اومدم خونم روز بعد ماجرارو به همسرم گفتم اونم رفت تا به خواهرش بگه آخر کارشون به دعوا کشید همسرم به دونه به خواهرش زد و همسرم به شدت عصبانی شده بود به زور جلوی همسرمو گرفتن به بلوایی بود من از ترس داشتم سکته میکردم همش به همسرم میگفتم خواهر ت از تو خیلی بزرگتره چرا باهاش اینطور برخورد کردی خواهرشم قهر کرد و رفت خونشون بعدشم کلی اس به شوهرم دادو هرچی از دهنش دراومده بود به من گفته بود حالا من شدم بد و فتنه انگیز تو خانواده شوهرم دارم دیونه میشم بگین چیکار کنم با این خانواده و این خواهرآ تازه دو روز از این ماجرا میگذره من باهاشون چطور برخورد کنم اینم بگم تو به ساختمان با خانواده شوهرم همسایه ام البته فقط پدر و مادرشو ن بقیه ازدواج کردن و رفتن