ناراحتی همسر از یک مسئله

Question

سلام و خسته نباشید.من 5سال ازدواج کردم و همسرم میگه من اختیار و مردانگی تو زندگی ندارم. من از اینکه این حس رو داره خیلی ناراحتم. سعی کردم همیشه نظرش اولی بر نظر من باشه و فقط در مورد محل زندگی ما جایی زندگی میکردیم که از لحاظ فرهنگی پایین و از لحاظ ساختمان بسیار نامناسب بود و تنها مزیتی که داشت نزدیک خانه پدرشوهرم بود و بسیار دور به خانه پدر خودم.
من به ایشونفگفتم اینجا روبفروشیم وبریم جای بهتر قبول نمیکردند
تا یکسال این مسئله ادامه پیدا کرد تا بالاخره گفتن میریم نزدیک محل کارم اجاره میکنیم و اینجا رو اجاره میدهیم و من هم پذیرفتم البته بیشتر اصرار داشتن بریم با پدرومادر مادرشون زندگی کنیم که من قبول نکردم. الان هم نزدیک محل کار شون اجاره کردیم و من راضی هستم ولی ایشون در این 8ماه هر وقت بحثی بینموون پیش میاد این موضوع روپیش می‌کشه که تو تصمیمات بزرگ من دخالتی ندارم و حرفم رو نمی‌خوانی.من ازاین موضوع به شدت ناراحتم.
خواهش می‌کنم به من بگید چه کنم و چه برخوردی باهاشون داشته باشم

Answer 1

22_ دوست عزیز یکی از ویژگی های اقایان اقتدارطلبی است که هرخانمی باید به این ویژگی در همسرش توجه کند، به معنای مردانگی . مرد احساس مردانگی داشته باشد یا نقش تکیه گاهی . احساس کند خانم به او تکیه میکند و حامی خانم  پس باید اقتدار داشته باشد و باید این احساس مردانه را داشته باشد . اگر این اقتدار را نداشته باشد نمیتواند در کارش موفق باشد شما باید به دنبال رفتارهایی باشید که این اقتدار را حفظ کنید
مثلابا تحسین کردنش از او یک قهرمان بسازید و به او افتخار کنید.مثلا: من به تو افتخار می کنم ...
در کل جمله هایی بگید که مردها رو از لحاظ اقتدار توی خونه ارضا کندمردها روحا و جسما طوری آفریده شدن که طالب حمایت کردن و به سرپرستی گرفتن هستند . همیشه از همسرتون به عنوان یه حامی و سرپرست یاد کنید. مخالفت به روش نادرست نتایجش کاملا مخربه. روی رفتار و گفتارتون کار کنید تا نتیجه ی بهتر بگیرید.

Comments

خدا میدونه مرتب تایید شون میکنم و اینکه تو بهترینی و اگر شما نبودی این کار انجام نمیشد و خدا سایه ات رو بالای سرم حفظ کنه و .....
ولی ایشون اصلا براش مهم نیس این برخوردها و فقط روی همین یک موضوع جابجایی خونه کلید کرده و میگه باید در این مورد هم فقط حرف من باشه.
باور کنید من اصلا برام مهم نیس که نزدیک خانه پدر خودم باشم فقط برام مهمه که در یک محله خوب زندگی کنم. ولی ایشون فقط اصرار داره که محله پدرم که اگر اونجا خونه بخریم یعنی پولمون به باد رفته چون ارزشی نداره.
من مرتب میگم بریم به پدر و مادرت سر بزنیم و تا حد توان کمکشون میکنم
به خدا دیگه این مسئله من رو کامل از زندگی ناامید کرده چون کشمکش زیادی براش داشتم.
با این اوصاف بفرمایید من چطور از این مخمصه دربیام؟
خیلی ممنونم

---

دوست عزیزیکی از سلاحهای خوب خانمها این است که به جای گفتن نه در برابر درخواست غیر منطقی یا حتی درخواست منطقی که به هر دلیل خانمها تمایل به انجام آن ندارند باید به جای گفتن نه، بگویید: بله ولی اما... در واقع بهتر است خانمها کلمات نه، نمی توانم یا نمی خواهم را از مکالمات خود حذف کنداما یعنی درخواست های شما..
نحوه بیان شما بسیار مهم است بهتر است با زبان خودش صحبت کنید وایشان را مجاب کنید
شما به صراحت عنوان کنید که به چه دلایلی دوست نداشتید که دران مکان زندگی کنیدوهمچنین بگوییداین کار او باعث می شود که شما از وی فاصله بگیرید.چرا که درزندگی 5ساله هیچ وقت ایشان به نظرات شما اهمیت نداده ،بگویید که من به حرف شما گوش میکنم و لی درباره احساس م در مورد شما تجدید نظر خواهم کرد چرا که من سهمی در تصمیمات ندارم،همچنین عنوان کنید که من به خاطر عشق و علاقه ای که به شما دارم از خواسته خودم همیشه میگذرم مثلا من هم دوست دارم که نزدیک والدین م باشم،به ایشان بگویید که زن و مرد در تصمیمات باید با هم به تفاهم برسند کمی من از خواسته هام کوتاه می ایم و کمی شما ، درواقع ازاحساسات جهت تحت تاثیر قرار دادن همسرتان استفاده کنید