سلام 10ساله ازدواج کردم ابتدا فکر نمیکردم خانواده همسرم بی ادب وبیتوجه به شخصیت انسانها باشند هم زنان وهم مردانشان.فقط چشمشان به زندگی دیگران است نعمتهای خودشون رو نمیبینند اما کوچکترین چیز دیگران برای آنها بزرگ نمایی میکنن ودائم به زبان می آورند .بارها در مراسمهای مختلف درحضور جمع به من توهین میکنند حتی در مقابل همسرم به من وخودش توهین میکنن وهم در رفتارشان بی احترامی میکنند اما همسرم میگه این کاراشون برام مهم نیست واگر من اعتراض کنم مثل خانوادش شروع به تهدید وبد دهنی و..میکنه ومیگه نه تو وارد خانواده من شو نه من وارد خانواده تو میشم.من دوست ندارم مادرم که بیماره متوجه اختلافمون بشه به همین دلیل کوتاه میام واصلا نمیتونم باهاش دهن به دهن بشم نمیدونم همسر من که انقدر راحت توسط خانوادش بیشخصیت میشه چرا در برابر اشتباهت خیلی کوچکتر من ویا دختر8سالم کوتاه نمیاد وخیلی بهش بر میخوره با اینکه ازش عذر خواهی میکنم.جدیدا جاری کوچکتر از من وارد این خانواده شده وهمه جوره به مادرشوهر و...توهین علنی میکنه وسر چیزهای خیلی خیلی بی ارزش جنجال بزرگی به راه میندازه وهمه خانواده رو وارد اختلافشون میکنه برادر شوهرم اولش یه برخورد لفظی باهاش میکنه بعد بیشتر از پیش بهش محبت میکنه این برنامه رو ماهی 2بار دارن وهربار برادرشو واسش کادوهای باارزش میگیره همون کاری که همشر من با خانوادش میکنه من فکر میکنم این خانواده ارزش ولیاقت احترام من رو ندارن چون عادت کردن هرچی بیشتر بهشون توهین بشه طرفشون رو بیشتر دوست بدارن از طرفی من آدمی نیستم که بتونم اینطور رفتار کنم .حتی جرات ندارم به خانوادش در مقابل بی احترامیشون عکس العمل نشون بدم الانم 1ماهه باردارم وبسیار تحت فشار روحی خسته شدم با کسی هم نمیتونم درد ودل کنم لطفا راهنماییم کنین ممنونم