سلام خانم رستگار
من آموزگار هستم بیست و هفت سال دارم .
من خواستگاری دارم که از اقوام دور ما هستم ما هر دو شهرستانی هستیم . پدر و مادر هر دو مون هم رو می شناسن. و هم رو درک می کنن. مادر این آقا من رو برا پسرش در نظر گرفته و از مادرم خواسته ابتدا دو تا جوون با هم آشنا بشن ببینن همدیگر رو می خوان یا نه . از اون وقت یه چند باری تو تلگرام با هم چت کردیم.
این آقا تحصیلات دانشگاهی خود را از اول تهران سپری کرده است . در حال حاضر دانشجو فوق لیسانس دانشگاه امیر کبیر هستن.این آقا در صحبت هاش عنوان می کنه که در دوره لیسانس با همکلاسی ش تو دانشکده دوست بودن و همدیگر و خیلی دوست داشتن . ترم آخر سر یه موضوعی رابطه شون بهم می خوره . و بعد یه مدت این همکلاسی ازدواج می کنه . این آقا بعد از پایان دوره ی لیسانس تهران می مونن و به گفته ی خودش چون خودشون رو در بهم خوردن این رابطه مقصر می دونن برا فراموشی با چند تا دختر همون جا دوست میشن و این دوستی ها در حد صحبت کردن و قرار و دیدن هم نبوده بلکه فراتر رفته و بوسیدن و لب گرفتن هم بوده . ایشون به من گفتن که در تهران با زنان مخصوص رابطه سکسی، صیغه کردن و رابطه هم داشتن.
حالا با این تفاسیر و این که خودم اصلا دختر بی بند و باری نبودم در گذشته و نیستم رد کردن این خواستگار با توجه به این نکاتی گفتم کار درستی هست ؟
من نگران بالا رفتن سنم هستم . چی که کنم ؟ لطفا راهنماییم کنید تا تصمیم درست رو بگیرم.