من الان نزدیک چهارساله شوهرم ترکم کرده ازون موقع ن زنگی ن سراغی حتی خانوادشم جوابمونمیدن دوساله درخواسته طلاق دادم ولی حتی دادگاهم نمیاد خیلی دوسش داشتم ولی دیگ ب مرورزمان سردشددیگ فراموشش کردم ولی الان چهارساله انگارخداباهام قهره مشگلم حل نمیشه ازی طرف پدرمادرم توروستاهستن منم مجبورشدم بعدرفتن شوهرم وسایلاموتوی انباری بذارم برگشتم روستاالانم اینجاهیچ امکاناتی نیس ن میزارن بیام شهربرم سرکارن میزارن یعنی موقعیتشوندارم توروستاکلا درس نیس تاابتدای خیلی دوست دارم درس بخونم ولی نمیشه تادوم دبیرستان موندم همینجوری عمرم داره میره روزب روزافسرده شدم حتی ب خانوادم میگم ببریددکتراعصاب ی قرصی بده تابیخیال شم ک چ بلاهایی بسرم اومدچ طورزندگیم جلوچشام سوخت میگن ن اونموقع قرصی میشی نمیدونم چیکاکنم هیچ راهی ندارم انگارهمه درها بروم بسته شده بعضی موقع هم ب فکرخودکشی می افتم التماستون میکنم کمکم کنین ی راه حلی جلوپام بذارین روزبروزدارم نابودمیشم